در ضرورت همگرايي سازماني

تاریخ انتشار : 1397/02/31

اکنون که با شماييم، يک دهه از عمرکانون سپري شده است. روزهايي که گذشت با فراز و نشيب هاي بسيار همراه بوده است. لحظاتي که گاه دلنشين و اميدوار کننده بوده است و گاه چنان تاب و توان ربوده که باز ايستادن و ادامه مسير را جاني دوباره مي بايست. اين جان دوباره چه بوده و چيست ؟ جز هم قدمي و هم انديشي با مشاوران عضو کانون که به حق از جمله مغزهاي متفکر و نيروي هاي نخبه جامعه اند. اعضايي که با چالش ها و فرصت هاي پيش روي تشکل، آشنايند و به خوبي واقفند، پايه هاي استمرار فعاليت تشکل ها بر تعامل، گفتگو و همکاري اعضاي آن استوار است. آنگاه که اعضاي نهادي با نگاهي موشکافانه به تذکر کژروي هاي احتمالي و راهکارهاي اصلاح آن مي پردازند، از سويي موجبات بالندگي و رشد آن نهاد را فراهم مي آورند و از سوي ديگر سياست گذاري هاي تشکل بر خواست و ديدگاه اعضا مبتني خواهد بود. همکاران شما در روابط عمومي با اعتقاد بر اينکه اين واحد به عنوان رابط بين اعضاء و کانون مي بايست با شناسايي نقاط ضعف و انتقال آن به رکن سياست گزار کانون، از تکرار روندهاي ناصحيح جلوگيري کنند، علاوه بر برگزاري جلسات هم انديشي، نظرسنجي از اعضاء را الويت خود مي دانند به شرط آنکه اعضاي کانون به عنوان بازوهاي توانمند روابط عمومي در کنار ما باشند. سخن امروز ما نه از سر گلايه بلکه در پي جستن ريشه ماجراست؛ چگونه است که با وجود بيش از 400 بار ديده شدن پيام نظرسنجي، عدد پاسخ هاي دريافتي تناسبي با هم ندارند؟ يکي از راهگشاترين روش ها براي حفظ رشد و تعالي هر نهادي، پذيرش درک مشترک و توافق عملي بر سر مسائل، مصالح ، فرصت ها و ضرورت تفاهم و همکاري همه اعضاي آن است. در واقع اگر درست نگاه کنيم يکي از اولويت هاي کنوني کانون، تقويت جايگاه و برَند اين نهاد است که مستلزم همفکري و همگرايي جدي بين اعضاست که برآيند عدم تحقق آن ، هدر دادن همه تلاش هاي صورت گرفته و عقيم گذاشتن همه دستاوردهايي است که تا امروز حاصل شده است. توقف و انسداد در حل و فصل پاره‌اي از مشکلات در هر نهادي بدان دليل است که عدم اجماع ميان نيروهاي صاحب فکر آن نهاد، به نوبه خود ظرفيت‌هاي موجود را نيز بلااستفاده مي‌گذارد؛ به سخن ديگر، ضعف در مشارکت عملي همگاني در برنامه هاي نهاد، سياستگذاري رکن راهبردي را نيز زائل و ابتر مي‌کند. آنچه حائزاهميت است توجه به موانع و محدوديت‌هاي تحقق اين هماهنگي‌ها و البته انديشيدن به توانايي خود و ساير اعضاء در همکاري براي رفع اين مشکلات است. با قبول اينکه پويايي هر نهادي حاصل تضارب آرا و طرح حرفه اي مباحث سازماني است بايد اذعان داشت که همين تفاوت ‌هاي فکري در صورت مطرح نشدن، ردپاي خود را در نحوه تمشيت مسائل اصلي نهاد، نشان خواهد داد. مهم آن است که تمام اعضاي مؤثر بر «بايستگي اجماع»، «همدلي» و «همفکري» واقف شده و به سمت استفاده هر چه بيشتر از روش‌ها و تکنيک ‌هاي اجماع در عرصه سياستگذاري و مديريت کانون حرکت کنند. انديشه ورزي انتقادي که سرلوحه کار کانون است، تجزيه و تحليل بازخوردهاي دريافتي را ضروري مي سازد. اميدواريم که همراهي و تعامل هر چه بيشتر اعضاء در سال پيش رو، ياريگر ما در هموار ساختن مسير توسعه کانون باشد. «که دراز است ره مقصد و من نوسفرم»