بسترهاي قانوني، عملياتي و فني ادغام بانک‌ها

تاریخ انتشار : 1398/02/09

اگرچه ادغام بانک­‌ها ناگزير است، اما مهم است که اين فرآيند، تدريجي و با فراهم آوردن بسترهاي قانوني، عملياتي و فني آن صورت بپذيرد.

آنچه در سال­‌هاي اخير به کرات مورد توجه و تذکر صاحب‌نظران پولي و بانکي کشور بوده است چالش ­هاي پيش‌روي نظام بانکي و راهکارهاي مقابله با آن­ها بوده است. شايد بحث ادغام بانک ­هاي نظامي نيز که از اواخر سال گذشته مطرح شد در پاسخ به همين امر بوده باشد. در اين يادداشت با فرض اينکه مشکلات حال حاضر نظام بانکي بر همگان روشن است سعي مي ­­کنيم به مقوله ادغام بانک­‌ها که غالبا به عنوان يک راه­حل براي پيشگيري از وقوع بحران بانکي مطرح مي­‌شود بپردازيم.

ادغام بانک ­ها معمولا با هدف استفاده از صرفه ­هاي ناشي از مقياس و دسترسي به بازار هدف بزرگتر در زمان کمتر صورت مي ­پذيرد. از سوي ديگر پايش و نظارت بر عملکرد را براي مقام ناظر پولي آسان­تر مي­ سازد. از طرف مشتريان نيز بانک‌­هاي با اندازه بزرگتر قابليت اعتماد بيشتري در محافظت از سپرده­ هاي آنان در قبال تسهيلات مسئله­ دار را دارند. از بعد بالاتر نيز بانک هاي بزرگتر با تجميع منابع، امکان تامين مالي پروژه ­هاي بزرگتر اقتصادي و توسعه زيرساخت ­هاي اقتصادي را فراهم مي­‌آورند.

ذکر اين نکته اما ضروري است که در هنگام وقوع بحران ­هاي مالي، ادغام بانک­ ها­ با هدف اصلي نجات يک يا چند بانک مشکل‌دار از انحلال و ورشکستگي به کمک ادغام آن­ها در يک بانک سالم و يا کمتر مشکل ­دار صورت مي‌پذيرد. در اين صورت اهداف فوق تحت الشعاع قرار گرفته و مقام ناظر صرفاً از روي اجبار و نه به اختيار بانک‌­ها، اقدام به ادغام ­چند بانک مي­‌کند تا بتواند تعهدات مالي بانک‌­هاي ناسالم را به بانک با وضعيت بهتر منتقل کرده و از وقوع بحران در سيستم بانکي حداقل به طور موقت جلوگيري کند.

در اين شرايط روشن است که متضرر اصلي اين اقدام سهامداران و مشتريان بانک و يا بانک‌­هايي هستند که از ترازنامه سالم‌تري برخوردار هستند و با مديريت درست توانسته‌­اند از بحران موجود کمتر آسيب بپذيرند. اما برندگان اصلي اين ماجرا سهامداران و مديريت بانک­ هاي ناسالم و شايد بتوان گفت ناکارآمداني هستند که با بي­ توجهي در مديريت دارايي و بدهي و از سويي با انباشت دارايي‌­هاي سمي در ترازنامه، منافع سپرده‌گذاران خود را به خطر انداخته‌­اند، و در آخر کار با ادغام در بانکي با شرايط بهتر از تبعات اقدامات خود در امان مي‌­مانند.

فارغ از اين بحث که ادغام بانک ­ها با چه اهدافي انجام مي­ شود، خود به خود با چالش ­هايي روبروست. به همين دليل است که در اجراي اين مهم مي ­بايست متخصصاني در حوزه ­هاي مختلف بانکي، بازار سرمايه و حقوقي همکاري نمايند تا فرآيند ادغام بانک ­ها به طور صحيح مديريت شده و بتواند به اهداف مورد نظر دست يابد. به نظر مي ­رسد با توجه به الزامات قانوني، عملياتي و فني ادغام بانکي در کشور گام برداشتن در اين مسير يا چالش‌هايي همراه باشد. چرا که مديريت اين فرآيند مستلزم ارزش ­گذاري روز دارايي­‌هاي بانک‌هاي مورد ادغام، کشف قيمت واقعي سهام آن­ها در بازار و محاسبه و کنترل سود و زيان واقعي و نه صوري عملکرد بانک‌­­ها است. به موارد فوق خلاءهاي قانوني موجود در نظام پولي و بانکي کشور را بيفزاييد که حتي در زمينه شرايط انحلال و ورشکستگي بانک­‌ها نيز تعريف درست و روشني وجود ندارد.

علاوه بر نحوه کنترل و مديريت فرآيند ادغام، توجه مقام ناظر پولي به حوزه‌هاي ذيل و ارائه راهکارهايي در جهت رفع آنها ضرورت دارد:

زيرساخت‌­هاي نرم‌افزاري و درجه نفوذ و توسعه بانکداري الکترونيک در سطح بانک ­هاي کشور بسيار متفاوت و ناهمگن است. چگونگي يکپارچه­‌سازي آن­ها در غالب يک بانک خود چالش برانگيز است. بحث تعدد و تراکم شعب در بانک­ هاي مورد ادغام در شرايطي که رويکرد بين‌المللي به بانکداري بدون شعبه وجود دارد خود مشکل‌آفرين است و لذا تعطيلي تعداد زيادي شعبه با تجهيزات آن و پايين بودن قابليت نقدشوندگي آن­ها بدون شک بانک را با مشکل مواجه مي­‌سازد.

تبعات اجتماعي اقتصادي تعديل نيروي کار در بحث ادغام بانک­ها و نبود زيرساخت ­هاي لازم بيمه‌اي براي حمايت از آنها چالشي مهم به شمار مي‌آيد. کاهش درجه رقابت‌پذيري بانک‌­ها و ايجاد نوعي از انحصار در سيستم بانکي که بي‌شک از کارايي سيستم بانکي خواهد کاست. ‌چالش سهام­داران از ديگر مسائل پيش‌روي ادغام بانک‌­ها است علي‌الخصوص در مواردي که در آن قرار است چند بانک خصوصي در يک بانک دولتي ادغام شوند.

آنچه مسلم است اين است که درجه و ميزان شفافيت بانک ­هاي مورد ادغام با يکديگر متفاوت است؛ اينکه رويه‌­هاي تطبيق مقررات و مبارزه با پول‌شويي در هر يک از بانک‌­ها به چه صورت پياده‌سازي مي شود و در صورت ادغام چگونه قرار است علي‌رغم سلايق مختلف به جمع‌بندي برسند نيز خود محل اشکال است.

در پايان مي­ توان گفت اگرچه ممکن است مسئله ادغام بانک­‌ها از سوي مقام ناظر پولي در شرايط حال حاضر ضروري به نظر برسد، اما ضرورت دارد اين فرآيند به صورت تدريجي و با انجام هماهنگي‌­هاي لازم بين مراجع ذيربط و فراهم آوردن بسترهاي قانوني و عملياتي و الزامات زيرساختي آن صورت پذيرد.