تحليل اوضاع بازار سرمايه در سال جاري

تاریخ انتشار : 1398/03/08

در اين روزها بازار غير مولد ارز اغلب بازارها را متاثر کرده است؛ هر چند که اين امر در بازار سهام رشد قيمت‌ها را درپي داشته اما در عين حال حداقل بازده قابل انتظار سرمايه‌گذاران را نيز افزايش داده و اين موضوع روي نرخ تامين مالي صنايع هم تاثير بسزايي گذاشته است که به اعتقاد يک کارشناس ارشد بازار سرمايه، در چنين فضايي تورم و انتظارات از آينده دو بازيگر اصلي اقتصاد هستند.

به گزارش ايسنا، در روزهايي به سر مي‌بريم که مقدار نقدينگي که به بازار سرمايه وارد مي‌شود نسبت به سال‌هاي گذشته به رقم قابل توجهي رسيده است و ارزش کل معاملات اين بازار در يک روز ۱،۵۰۰ ميليارد تومان را هم به راحتي رد مي‌کند و ديگر صحبتي از عطش نقدينگي در بازار وجود ندارد اما اين شرايط نه به خاطر رونق اقتصادي بلکه به دليل موضوعات غير اقتصادي است.

نوسانات نرخ ارز طي مدت اخير صنايع را متأثر کرده و بهره‌وري حاصل از توليد را حتي در بازارهايي که از آن‌ها با نام «بازارهايي مولد» ياد مي‌شود، کاهش داده است و به عنوان نمونه رشد قيمت‌ها و سودآوري در بورس به دليل عوامل بنيادي و رونق توليد برنمي‌گردد.

در هر حال ورود مستمر نقدينگي به بازار سرمايه از دغدغه‌هاي مسئولان اقتصادي است. اين موضوع سبب شده که فکر بکارگيري ابزارهاي جديد مالي روز به روز بيشتر شود تا شايد اين ابزارها بتوانند رشد نقدينگي در اين بازار را براي سال‌هاي بعد تضمين کنند.

در شرايطي که منابع مالي داخلي محدود هستند و مقدار قابل توجهي از اين منابع در بازارهايي غير مولد سرمايه‌گذاري مي‌شوند، تقويت بازار سرمايه و تأمين مالي بلند مدت شرکت‌ها از طريق اين بازار مي‌تواند راهکاري باشد که بنگاه‌هاي داخلي از شرايط سخت اقتصادي راحت‌تر عبور کنند اما در هر حالي و در هيچ اقتصادي نمي‌توان نقش سرمايه‌گذاري خارجي را ناديده گرفت.

در اين زمينه سيد حسين ميري - کارشناس ارشد بازار سرمايه - در گفت‌وگويي تفصيلي با ايسنا توضيحاتي ارائه کرده که متن کامل اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد:

- بازار سهام در اين روزها نوسانات زيادي داشته و از ابتداي امسال نيز قيمت بسياري از سهم‌ها با رشد همراه بوده است. در بسياري از مقاطع سهم‌هاي صادرات‌محور پيشرو بودند و سهم‌هاي ديگر هم در اين جو حرکت کردند. اين موضوع سبب شده شاخص کل بازده نقدي و قيمتي بورس بارها رکوردشکني کند و تراز ۲۰۰ هزار واحدي را هم پشت سر بگذارد. علت اين نوسانات چيست؟

بازار سرمايه خود را با انتظارات آتي تطبيق مي‌دهد، چراکه سرمايه‌گذاران بر اساس انتظارات از آينده رفتار مي‌کنند. پيش‌بيني‌ها يکي از پارامترهاي تأثيرگذار روي معاملات بازار سرمايه هستند. تحريم‌ها، دغدغه‌هاي مربوط به صادرات کالاها و نقل و انتقال پول از جمله مسائلي است که بر آن پيش‌بيني‌ها و در نتيجه بر وضعيت بازار سرمايه تأثير دارد.

موضوع مهم ديگري که بر بازار سرمايه تأثير گذاشته تورم و نرخ ارز است. در سال گذشته نرخ تورم بالا رفت و همين افزايش تورم روي رفتار سرمايه‌گذاران تأثير مي‌گذارد. فارغ از بحث EPS شرکت‌ها و درآمدي که در آينده خواهند داشت به دليل تورمي که در يک سال گذشته وجود داشته خيلي از شرکت‌ها دارايي‌ها خود را به نرخ تورم نرسانده و اين باعث شده قيمت سهام‌شان در جهت افزايش ارزش جاري دارايي‌ها، باز هم افزايش پيدا کند. در نتيجه بخشي از افزايش شاخص واقعي و بخشي از آن مربوط به اثر تورم روي سود شرکت‌هاست که اين موضوع سبب شده قيمت‌ها افزايش و شاخص نيز به تبع آن افزايش يابد. اگر پيش‌بيني‌هايي که براي نرخ تورم در سال جاري مي‌شود درست باشد ما انتظار داريم که شاخص همچنان رشد کند.

- به اطلاعات و صورت‌هاي مالي شرکت‌ها که رجوع مي‌کنيم مي‌بينيم که مقدار توليد و فروش کالا تغيير چنداني با سال‌هاي گذشته نداشته و حتي در برخي از موارد کمتر هم شده است، در نتيجه رشد قيمت سهم‌ها مبناي بنيادي ندارد و بر اساس بازار ارز و تورم خود را منطبق مي‌کند اما احتمال دارد در سال آينده يا در انتهاي سال جاري عواملي که به رشد شاخص کمک کرده در هزينه‌هاي شرکت‌ها شناسايي شوند و قيمت سهم‌ها را با کاهش مواجه کنند. در اين زمينه چه ديدگاهي داريد؟

درست است؛ البته اين سوال با چند فرض مطرح شد. اگر که فرض کنيم که فضاي اقتصادي شرکت‌ها به نحوي باشد که ما افزايش در تيراژ کالاها نداشته باشيم و توليدها افزايش پيدا نکند، اين نظر کاملاً درست است، چراکه اثر تورم روي قيمت کالاها تأثير مي‌گذارد و چون کالاها با يک فاصله زماني توليد شده قيمت تمام شده آنها با نرخ‌هاي گذشته است و اين تأثير در قيمت فروش سبب مي‌شود که سودها افزايش پيدا کند اما اگر در ادامه تيراژ افزايش پيدا نکند سودآوري کاهش پيدا خواهد کرد. اين تورم روي هزينه‌ها از جمله دست مزدها تأثير خواهد گذاشت.

اگر انتظار داشته باشيم که در سال جاري تا پايان سال مقداري تيراژها کاهش پيدا کند درآمدها افزايش نخواهد يافت و احتمال کاهش سودآوري وجود دارد. مضاف بر اين همانطور که شما مي‌دانيد در شرکت‌ها جدا از هزينه متغير، هزينه ثابتي وجود دارد که اين هزينه بر تيراژها سرشکن مي‌شود و وقتي تيراژها کاهش پيدا کند خارج از بحث‌هاي تورمي خود اين هم موجب کاهش سودآوري خواهد شد. ممکن است اين سوال مطرح شود که مقدار توليدها را تا پايان سال چطور است، آيا تيراژها تا پايان سال افزايش خواهد داشت يا همين شکل ادامه پيدا مي‌کند؟ من تصورم بر اين است که اگر بحث‌هاي تحريم‌ها را خوب مديريت کنيم و راه‌هايي بيابيم که بتوانيم ارز را جابجا کنيم و مشکل کمبود مواد اوليه برطرف شود، نبايد توليدات خيلي کاهش يابد.

- چندي پيش گلايه‌هايي از صادرکنندگان مبني بر اينکه ارز ناشي از صادرات را به درستي به کشور وارد نمي‌کنند از سوي مسئولان اقتصادي کشور مطرح شد. از سوي ديگر صحبت‌هايي از شنيده مي‌شود که احتمال دارد دولت سياست‌هاي ارزي را تغيير دهد. اگر ارز نيمايي جاي ارز ۴۲۰۰ توماني را بگيرد سبب بازگشت ارز به کشور مي‌شود و چه تأثيري در بازار سرمايه مي‌تواند داشته باشد؟

اين يکي از نکات جالب است. صورت مسئله درست است اما دلايل خاصي هم وجود دارد. اينکه صادرکننده کالا صادر کرده و ارز به کشور بازنگشته ممکن است در برخي از موارد درست و رقمش قابل توجه باشد. اما اينکه ارز به کشور بازنگشته دو دليل دارد؛ بخشي از آن دليل همان ديدگاه منفي است که گفته مي‌شود صادرکننده نخواسته ارز را به کشور بازگردد. اما فارغ از اينکه آن عدد قابل توجه است يا نه يک مشکل ديگري هم وجود دارد.

در برخي از موارد صادرکننده مي‌خواهد ارز را برگرداند اما امکان نقل و انتقال ارز وجود ندارد. از طرفي ممکن است ارز به فروشندگان خارجي براي تأمين مواد اوليه برسد و کالاهايي که وارد مي‌شد مصداق ورود ارز خواهد داشت. به نظرم مي‌رسد که اين مشکل در روزهاي آينده حل خواهد شد. اما اينکه اين چه تأثيري در بازار سرمايه دارد، نمي‌توان براي آن سهم قابل توجهي در نظر گرفت، چون شرکت‌ها درآمد خود را از اين محل شناسايي کرده‌اند در نتيجه خود اين اتفاق به طور مستقيم تأثير ندارد. مگر اينکه تصور اين باشد که ارزي در خارج بلوکه شده و با ورود اين ارز مي‌توان بستر فعاليت بيشتر براي شرکت‌هاي بورسي فراهم کند.

- دو ابزار مالي جديد که قرار است در اين روزها به بازار سرمايه بيايد وارنت و فروش استقراضي است. اگر اين موضوع رخ دهد ابزار کلاسيکي وجود ندارد که در بازار سرمايه نداشته باشيم. نظرتان درباره اين ابزارها چيست. چه ابزارهايي زير مجموعه اين‌هاست که مي‌تواند در بازار سرمايه ايران به کار گرفته شود؟

با توجه به تدوين قانون جديد ابزارها و نهادهاي مالي تنوع ابزارهاي مالي همواره بيشتر شده است. به طور کلي هر ابزاري که طراحي و عرضه شود به توسعه بازار کمک مي‌کند، چراکه نيازهاي مختلفي داريم و با طراحي ابزارهاي جديد احتمال اينکه نيازهاي بازار را پاسخ دهيم افزايش مي‌يابد. به طور مثال در روزهاي اولي که اوراق در بازار سرمايه منتشر مي‌شد ما تنها يک ابزار داشتيم و آن هم در بخش ابزار بدهي بود (اوراق مشارکت) اما در حال حاضر در آن حوزه ابزارهاي مختلفي داريم و فعالان تأمين سرمايه مي‌توانند ادعا کنند که براي هر بخشي ابزار مناسب وجود دارد که مي‌توانيم با توجه به نياز شرکت‌ها براي تأمين مالي از آنها بهره ببريم.

اگر همين منطق را براي طراحي ابزار جديد مطرح کنيم مي‌توانيم قاعده کلي را مطرح کنيم و آن قاعده اين است که ورود هر ابزار جديد به توسعه بازار و کنترل ريسک سرمايه گذاران کمک مي‌کند. اگر اين ابزارهايي که اشاره کرديد هم به بازار بيايد به توسعه بازار کمک مي‌کند.

 

 

- در ماه‌هاي گذشته هم شاهد رشد ابزارهاي مالي بوديم. در چند نماد در بورس تهران "اختيار معامله" تعريف شد اما استقبالي از اين ابزار نشد. در عين حال در سال گذشته آتي سبد سهام (آتي شاخص) در بورس تهران رو نمايي شد و از آتي و اختيار معاملات زعفران در بورس کالا هم رو نمايي شد. به نظرتان استقبال از اين ابزارها چطور بوده است؟

در هر حال بخشي از ابزارهايي که درست مي‌شوند منشأ تئوري دارند. اين ابزارها در چهارچوب مقررات داخلي و موضوعات شرعي طراحي مي‌شوند. بخشي از اين ابزارها، ابزارهاي اسلامي است که براي تأمين مالي استفاده مي‌شود. ما بايد بدانيم که بازار سرمايه ما ويژگي‌هاي خاص خود را دارد و الزاماً اگر ابزاري در بازارهاي بين المللي چه در کشورهاي غير اسلامي چه در کشورهاي اسلامي رونق دارد ممکن است اينجا رونق نداشته باشد و بالعکس. به اين ابزارهايي که اشاره کرديد من صکوک اسلامي را هم اضافه مي‌کنم ما امروز به فراواني از اين ابزار استفاده مي‌کنيم.

ممکن است ابزار ديگري هم به بازار بيايد و استقبال نشود و اين هم جز ذات طراحي ابزار است. يعني هر ابزاري که مي‌آيد الزاماً نبايد با استقبال رو به رو شود. اما اين ابزارها بايد در سبد محصولات بازار سرمايه وجود داشته باشد. اگر يک ابزار وجود دارد که در روزهاي جاري استفاده نمي‌شود ممکن است بستر اقتصادي‌اش روزي طوري شود که ما بتوانيم از آن ابزار هم استفاده کنيم. جمع‌بندي اينکه هر ابزاري که به بازار وارد شود براي بازار مفيد و لازم است.

- سال گذشته سازمان بورس حد اعتباري کارگزاري‌ها را کاهش داد. ظاهراً بعد از اينکه چند مؤسسه مالي و اعتباري ورشکست شدند و از آن طرف مشکلاتي به وجود آمد اين نگراني براي متوليان بازار سرمايه و وزارت اقتصاد به وجود آمد که نکند سرنوشت چند کارگزاري هم مشابه آن مؤسسات مالي اعتباري شود. در مورد کاهش حد اعتباري کارگزاري‌ها نظرات موافق و مخالفي وجود داشت. نظر شما درباره اين اقدام چيست؟

در بازار سرمايه به ويژه بعد از قانون سال ۱۳۸۴ نسبت به بازارهاي مشابه يک افتخار داريم و آن اينکه ما کمترين اتفاقات بد را در بازار سرمايه داشتيم به ويژه در بخش اعتباري و نکول اوراق منتشر شده اگر در همين مدت بازار سرمايه را با بازار پول از نظر مقدار مطالباتي که سررسيدش گذشته يا معوق و لاوصول مانده مقايسه کنيم نسبت معوقات در بازار پول بسيار بيشتر است. اين ناشي از مراقبت ويژه‌اي است که نهاد ناظر داشته که جزوشاهکارهاست.

به طور مشخص در حوزه کارگزاري‌ها هم که شما سوال پرسيديد در سال‌هاي گذشته باگ‌هايي وجود داشت. زمان‌هايي در حوزه اعتباري، اعتباراتي داده مي‌شد که اين اعتبارات به موقع تسويه نمي‌شد يا کلاً تسويه نمي‌شد در نتيجه براي کارگزاري‌ها مشکل ايجاد مي‌کرد. وقتي که در دريافت و پرداخت کارگزاري‌ها مشکل پيش آيد يعني اينکه در بازار هم براي تسويه بهاي اوراق اشکالاتي پيش مي‌آيد.

اقداماتي که نهاد ناظر در دو سال گذشته انجام داده چه از نظر مقرراتي چه به طور خاص براي سقف اعتباري به سالم ماندن بازار کمک کرده است. شايد براي اين سوال مطرح شود که آيا محدود کردن اعتبارات بر رونق بازار تأثير منفي داشته؟ بايد گفت خير، چراکه امروز با مجموعه دستورالعمل‌هايي که داشتيم کارگزاري پيدا نمي‌کنيم که بگويد منابعي دارد و نمي‌توانم تخصيص دهد در نتيجه بازار خود را به نقطه تعادلي رسانده از طرفي هم کارگزاري هم پيدا نمي‌کنيم که بگويد که من اعتبار اعطايي دارم که در وصول آن با مشکل مواجه شده‌ام.

- در شرايط حال حاضر اقتصاد تأمين سرمايه‌ها چه نقشي مي‌توانند داشته باشند و در اين جو اقتصادي چقدر اين نهادهاي مالي تحت تأثير شرايط فعلي سود يا زيان داشتند.

تأمين سرمايه‌ها از نهادهايي در بازار سرمايه هستند که چه شرايط بازار خوب باشد و چه بد باشد کسب و کار پر رونقي دارند تأمين سرمايه‌ها از زماني که تأسيس و راه اندازي شدند همواره در حال پيشرفت بودند که اين پيشرفت دو دليل مشخص دارد اول اينکه در اقتصادمان جاي شرکت‌هاي تأمين سرمايه را خالي داشتيم در حالي که اين نهادها عملاً يک بازار از پيش آماده‌اي داشتند.

نکته دوم که به رونق تأمين سرمايه‌ها کمک کرده اين بود که در سال‌هاي گذشته تأمين مالي خارجي‌مان به راحتي و در حد قابل توجهي اتفاق مي‌افتاد که اين چه از محل LC هاي مدت‌دار (يوزانس) و چه از محل اعتبارات مدت داري که به صورت وام اخذ مي‌شد صورت مي‌گرفت اما به دليل تحريم‌ها، تأمين مالي‌هاي نهادهاي بين‌المللي با محدوديت و با تنگنا روبرو شد خود اين اتفاق کمک کرد که تأمين سرمايه‌ها بخواهند جاي تأمين مالي خارجي را پر کنند و در نتيجه خود اين نياز شديدي که به بازار وارد شد، به عميق‌تر شدن فعاليت تأمين سرمايه‌ها کمک کرد.

هر سال که به آمار تأمين مالي‌هايي که از طريق تأمين سرمايه‌ها اتفاق افتاده نگاه مي‌کنيم مي‌بينيم که اين تأمين مالي نسبت به سال‌هاي گذشته بسيار وسيع‌تر شده و به نظر مي‌رسد که تا يکي دو سال آينده نيز اين مسير ادامه پيدا خواهد کرد. ما هميشه شاخصي داريم که تأمين مالي که در اقتصاد رخ مي‌دهد را با شاخص‌هاي مختلف که در اقتصاد وجود دارد مقايسه مي‌کنيم که يکي از آن‌ها GDP است. آمار نسبت تأمين مالي به GDP يا اينکه چقدر تأمين مالي در اقتصاد مي‌خواهيم که GDP به رشد هدف گذاري شده برسد براي هر کشوري مهم است.

اگر اين نسبت‌ها را در کشور خودمان با کشورهاي خارجي مقايسه کنيم ما در قياس با کشورهاي ديگر و حتي کشورهاي مشابه ما و کشورهاي اسلامي هنوز فاصله زيادي داريم و بازار سرمايه هنوز راه دارد تا به نصاب‌هاي بين‌المللي برسد. رسيدن به اين نصاب‌ها يعني کسب و کار براي کشورهاي تأمين سرمايه.

- در سال‌هاي گذشته در فرابورس ايران صندوق‌هاي سرمايه گذاري جسورانه به ابزارهاي مالي اضافه شدند. اما در اين سال‌ها بسياري از آن‌ها عليرغم گرفتن موافقت اصولي نتوانستند پذيره نويسي کنند. حتي بخش قابل توجهي از منابع صندوق‌هايي که توانسته‌اند به مرحله پذيره نويسي برسند در بانک‌ها سپرده شده يا در اوراق با درآمد ثابت سرمايه گذاري شده است. بسياري معتقدند موضوع ارزش‌گذاري استارتاپ‌ها در اين مورد دخيل است. نظر شما در اين مورد چيست.

يکي از موضوعاتي که درباره تخصيص منابع اين صندوق‌ها پيش مي‌آيد ارزيابي ريسک است. ارزيابي ريسک سخت شده و يک فرهنگي هم در حوزه سرمايه گذاري شکل گرفته است و آن اينکه خيلي از ما سرمايه گذاران وقتي سرمايه گذاري مي‌کنيم پديده سوخت سرمايه گذاري‌مان را به هيچ عنوان تحمل نمي‌کنيم. سوخت ته ريسک است. فرهنگ در حوزه سرمايه گذاري ما نيست که سوخت مطالبات را بپذيرند و ريسک‌هاي بالا را تحمل کنند در نتيجه مديران سرمايه گذاري در اين حوزه بسيار ريسک گريز هستند و در اين مورد سخت گيرند. در نتيجه با اين تصوري که مديران سرمايه گذاري دارند به خاطر اين فرهنگ نتوانستند در اين مورد تصميم بگيرند و خيلي از آنها به اين دليل منابع صندوق‌ها را در جايي ديگر که هدف اين صندوق‌ها نيست مي‌برند و منابع آن‌ها همانطور که شما اشاره کرديد در بانک‌ها سپرده شده يا اوراق خريداري شده اگر برگردم به اينکه چطور اين مسئله مي‌تواند حل شود و آيا قابل حل است يا خير بايد بگويم که اين موضوع نياز به زمان دارد.

ما يک وقت‌هايي در جامعه ابزارهاي جديدي معرفي مي‌شود که بستر آن فراهم نيست و نمي‌توان در مدت زمان کم فرهنگ سرمايه گذاري را تغيير دهد. اين نياز دارد که سرمايه‌گذار بپذيرد که زمان‌هايي خطر بالاتر را بپذيرد براي اينکه بازده بالاتري به دست آورد. اما فراز و فرودهايي که در اقتصاد ما به وجود آمده اين ترس‌ها را زياد کرده است اگر ما مي‌توانستيم در هر کسب و کاري و هر صنعتي يک افق ميان مدت داشته باشيم و در حد سه يا چهار سال را پيش‌بيني و ريسک‌ها را برآورد مي‌کرديم شايد آن‌وقت اين صندوق‌هاي مي‌توانستند که موفق تر عمل کنند.

اما اين نوسانات که رخ داده کار را براي مديران سرمايه گذاري سخت کرده است. يک مسئله‌اي که درباره private equity funds که اشاره کرديد اين هم جزو ابزارهاي بسيار خوب است. ما عمدتاً براي متقاضياني تأمين مالي مي‌کنيم که سابقه دارند سودآور هستند و مقياس بزرگي دارند. اما اين صندوق‌ها مي‌تواند شرکت‌هاي کوچک‌تر راتأمين مالي کند. ما هم خيلي استقبال کرديم و تقاضا هم براي فرابورس ارسال کرديم اما بانک مرکزي تأمين سرمايه‌ها را از تأسيس هر گونه صندوق جديد منع کرده است. چون همه تأمين سرمايه‌هاي فعال در بازار به گونه‌اي با بانک‌ها در ارتباط هستند و در ماه‌ها و سال‌هاي اخير ما نتوانستيم که صندوق جديدي تأسيس کنيم عليرغم اينکه درخواستمان را به فرابورس داده‌ايم با سازمان بورس هم در حال مذاکراتي هستيم که محدوديت‌ها برداشته شود.

- اما در سال‌هاي اخير بين شرکت‌هاي سرمايه‌گذاري مد شده که VC تأسيس کنند نه با اين هدف که منابع آن را اختصاص دهد، بلکه با اين هدف که مي‌گويند vc داشتن براي تأمين سرمايه يا سرمايه‌گذاري‌ها کلاس دارد، چرا که حداقل منابع VC براي گرفتن موافقت اصولي ۱۰ ميليارد تومان است که اين ۱۰ ميليارد تومان نسبت به کل پرتفوي سرمايه‌گذراي آنها عددي نيست. تا چه حد با اين نظر موافق يا مخالف هستيد؟

من اين‌طور به اين موضوع نگاه نمي‌کنم، چون ما درگير اين موضوع هستيم. فارغ از بحث سو نيت، زمان‌هايي امکان دارد تصميم اشتباه بگيريم. خود اين تصميمات اشتباه گاهي توجيه دارد و گاهي توجيه ندارد. ما از عملکردها براي آن بخش‌هايي که اتفاق بد رخ داده برخورد خيلي بدي را شاهد هستيم. فرض کنيد شما مدير شرکتي هستند که سر سال مالي و زمان برگزاري مجمع سود ۱.۵ برابر بودجه‌ات بوده و گزارش حسابرسي در همه حوزه‌هاي اصلي هيچ مشکلي ندارد. اگر يک بند کوچک از دستت در رود همه ذي‌نفعان شما را با آن بند ارزيابي مي‌کنند و اين برخورد شما را مي‌ترساند. من معتقدم که اگر شخصي قرار است ارزيابي شود بايد مجموعه کارهايش ديده شود اگر من ۱۰ کار انجام دادم که ۹ تا خوب بوده و جمع جبري هم خوب باشد، بايد آفرين گفت. ولي در سال‌هاي اخير آن ۹ مورد موفق که ديده نشد هيچ بلکه مديران براي آن يک مورد محقق نشده کلي بازخواست شدند.

البته اين کار هم تحليل دارد و ممکن است براي آن هم منطق پيدا کنيد. آن کارهاي بدي که از عمد رخ داده هميشه شبهه ايجاد مي‌کند. اين شبهه باعث مي‌شود که اگر يک تصميم بد رخ دهد که توجيه هم داشته باشد با اين حال همه همان فکر بد را مي‌کنند. اين اتفاق سبب شده که مديران از کارهاي خطرناک مي‌ترسند. وگرنه يک مدير دوست دارد کار جديد کرده و به توسعه بازار کمک کند اما وقتي مي‌خواهم تصميم بگيرم به مجمع به بازرس و به آن يک نگاه مي‌کنم و اين موضوعات مديران را محتاط کرده است. حوزه صندوق سرمايه‌گذاري جسورانه و امثال آن هم جايي است که پر از خطرات است. اگر در مجمع بروي و بگويي بخش کوچکي از سرمايه گذاري دود شده بايد يک عالم وقت بگذاري توضيح دهي و ۹ کار خوب هم ديده نمي‌شود و با همان يک کار بد ارزيابي مي‌شوي براي همين مي‌گويم که اين‌ها نياز به وقت دارند ولي من در کل به آينده آن‌ها خوش بين هستم.

- اگر بخواهيد به مردمي که مي‌خواهند در بازار سرمايه، سرمايه‌گذاري کنند توصيه‌هايي داشته باشيد و همچنين به مسئولان از جمله وزير اقتصاد و رئيس سازمان بورس پيشنهادهايي داشته باشيد آن پيشنهادها چيست؟

نمي‌گويم در حال حاضر يک بازار بالغ داريم اما نسبت به سال‌هاي گذشته يک بازار پر تجربه داريم. به مردمي که به بازار سرمايه نيامده‌اند و با اين بازار آشنا نيستند اين را مي‌گويم که در سال‌هاي گذشته با مجموعه اتفاق‌هايي که در بازار پيش آمده باعث شده که براي همه افراد در بازار ابزار مناسب داشته باشيم که در سبد سرمايه گذاري شأن مي‌توانند اين ابزارها را داشته باشند. اگر کسي مي‌خواهد با ريسک بالا به بازار بيايد مي‌تواند خريد و فروش سهم کند. در يک لايه پايين‌تر اگر علمش را ندارند مي‌توانند منابع شأن را به نهادهاي مجاز مالي دهند تا آن‌ها برايشان خريد و فروش سهام کنند يک لايه بعد اين است که واحدهاي صندوق سهامي را بخرند و اگر نمي‌خواهند ريسک داشته باشد واحدهاي صندوق مختلط را خريداري کنند. اگر کاملاً ريسک گريز هستند مي‌تواند در صندوق با درآمد ثابت سرمايه گذاري کند که يک نرخ ثابتي دارد. يک رنجي از ابزارها براي سرمايه گذاران وجود دارد فرصت‌هايي که در اين بازار وجود دارد مي‌تواند به آنها کمک کند که سرمايه گذاري‌هايشان از بازدهي بالاتري برخوردار باشد توصيه اين است که از فرصت‌هاي بازار سرمايه استفاده کنند.

اگر از رئيس سازمان بورس درخواستي داشته باشيم اين است که محدوديت اخيري که بانک مرکزي براي ما گذاشته در خيلي از حوزه‌ها ما را محدود کرده و محدود شدن ما در اين حوزه‌ها يعني محدوديت نقش آفريني ما در بازار سرمايه و يک پله بعد يعني اينکه تأثير منفي در نقش بازار سرمايه در کشور خواهشم اين است که راهش را ببينند چيست که اين محدوديت‌ها را برداريم تا تأمين سرمايه‌ها با قوت و سرعت بيشتري گام بردارند. سخت است که از وزير اقتصاد در اين شرايط خواهشي داشته باشيم. اما خواسته ما از وزير باز برمي‌گردد به تعامل بازار سرمايه وبازار پول در بازار مالي کشور. خواهشي که داريم اين است که کمک کنند که به جاي موانعي که بين بازار پول و سرمايه است تعامل و همکاري بيشتري بين اين دو بازار ايجاد شود و از ظرفيت‌هاي دو طرف استفاده شود همه اين‌ها لازمه همکاري و تعامل بين اين دو بازار است.