در جستجوي مسير درست تا مقصد

تاریخ انتشار : 1399/03/19

شکور آرين خواه

در تمام سال هايي که افتخار خدمت در کانون را داشته و تقريبا در همه نشست هاي هم انديشي اعضاي محترم حضور داشته ام همواره چند خواسته بحق و شايسته از زبان عزيزان تکرار شده و در اين سال ها نه تنها از تعداد و شدت آن نکاسته بلکه با تأکيدات مؤکد به مسئولان کانون ( شوراي عالي و دبيرخانه ) توصيه شده است.

اول؛ کانون بايد معرفي و شناسانده شود، دوم؛ جايگاه آن تقويت و ثتبيت گردد و سوم؛ براي استفاده از خدمات مشاوران سرمايه گذاري فرهنگ سازي به عمل آيد.

به زعم اغلب بزرگواراني که دغدغه رشد و پويايي کانون را داشته و دارند، اين خواسته ها مبنايي مشترک براي تعالي کانون و به تبع آن رواج بازار کار مشاوران محسوب مي شود.

در کارگروه هاي متعدد تخصصي تشکيل يافته در ادوار مختلف فعاليت شوراهاي عالي نيز اعضاي حاضر همواره به دنبال راهکارهايي جهت حصول خواسته هاي ياد شده بوده اند و گامهايي به نسبت اثر بخش هم برداشته اند.

تجربه حاصل از بيش از يک دهه حضور درکانون و درگيري نزديک با برنامه هاي فرهنگ سازي و اطلاع رساني، اين نتيجه را به دست داده که در عين اقدام به همه روش هاي تبليغي و استفاده از همه رسانه ها و ابزارهاي متعارف موجود و در دسترس به منظور معرفي شايسته کانون و ظرفيت هاي آن، شناخت مخاطبان اصلي و رسانه هاي راهگشا براي کانون در اين جهت، يک ضرورت حياتي است.

اما...

اينکه نام کانون به گوش احاد مردم برسد طبيعتاً ارزشمند است اما چاره ساز نيست. اينکه نشانه کانون در مجامع عمومي ديده شود البته که بسيار خوب است اما گره گشا نيست. اينکه کانون از فرصت هاي تصادفي کم هزينه سود ببرد، البته که اقتصادي است اما کانون را به سرمنزل مقصود نمي رساند.

کانون مخاطباني دارد که مشخص است و رقبايي که سال هاست پنجه در پنجه شان دارد با حداقل توفيق ممکن و فرصت هاي سوخته اي که به رغم تلاش خدمتگزاران شما در کانون، جز حسرت بر دل ها ننشانده است.

چه بايد کرد؟ 

بايد بزرگ فکر کنيم و بلند گام برداريم. تا زماني که در قيد و بند مکاتبات رسمي بي جواب يا کم اثر باشيم، تا زماني که درک صحيحي از سرمايه گذاري و هزينه نداشته باشيم و تا زماني که در بدنه بزرگ اما کمتر پيوسته کانون، جزيره اي عمل کنيم راه به جايي نخواهيم برد و فرصت هاي گرانبها يکي پس از ديگري از دسترس مان خارج خواهند شد.

تا وقتي نکاريم درو نخواهيم کرد و تا وقتي که منافع شرکت خود را به انتفاع جمعي در نهادي مانند کانون که حافظ منافع مشروع همه ماست، ترجيح دهيم، شاهد تحولي نخواهيم بود.

براي بلند شدن کانون " يک ياعلي " واقعي و از دل و جان، از طرف تک تکِ اعضاي کانون ضروري است.

رسانه واقعي کانون همايش ها، سمينارها، سمپوزيوم ها، نمايشگاه ها و محافلي است که بخش عمده مخاطبان ما ( سرمايه گذاران بالقوه ) و رقباي ما يا بهتر است بگوييم همکاران دايمي ما ( بانک ها ) را گرد هم آورده و فقط نياز است که با حضور مؤثر، با ارائه گزارش هاي علمي و تخصصي و با شناساندن ظرفيت هاي نهفته در کانون، مستقيم با آنها صحبت کنيم و بي تعارف از ناديده گرفته شدن نهادي که مي تواند چاره ي بخشي از دردهاي توسعه اقتصادي کشور باشد، گلايه و حتي اعتراض کنيم.

شوربختانه فراخوان هاي کانون براي حضور جمعي مؤثر در چنين محافلي با وجود ارسال نمابرها، ايميل ها، تماس تلفني مستقيم و حتي گاه پس از اعلام آمادگي برخي از اعضاي علاقه مند در ابراز و منفعل درعمل، به تعداد انگشت شمار پاسخ گرفته و به اذعان همراهان و مسئولان وقت، در همين موارد هم بسيار اثرگذار بوده، اما از آنجا که استمرار نداشته و هربار با صرف زمان و تلاش فراوان، جلب مشارکت بسيار کمتر از انتظار بوده، اثر بخشي موارد موفق هم کم رنگ شده است.

مشخص شده که وظايف فرهنگ سازي، تثبيت و تقويت جايگاه کانون و بالاخره معرفي نتيجه بخش توانمندي هاي اعضاي کانون فقط در اجتماع سرمايه گذاران بالقوه و علاقه مند به تضمين سرمايه هاي خود و مديران و تصميم گيران بخش اقتصادي کشور، ميسر است.

و معلوممان شده که شيوه هاي معمول کانون با بانک ها تا کنون ره به جايي نبرده و يا دست کم در تراز کوشش هاي اعمال شده نبوده و لذا مي بايد طريق مؤثرتري براي تعاملات نتيجه بخش تمهيد کرد.

بنابراين چنانچه علاقه منديم گره از کار بسته کانون و اعضاي آن گشوده شود راهي جز مشارکت، آنهم در همه امور اين نهاد برآمده از اجتماع شما، از مادي تا معنوي، نيست.

بپذيريم که، هزينه کرد براي حضور در محافلي که مخاطبان و رقباي ما حضور دارند، هزينه نيست بلکه عين سرمايه گذاري است و مشارکت قوي تنها راه اعتلاي کانون.

بيائيم در اين مسير تا مقصد مطلوب، ديت در دست هم و متحد حرکت کنيم.