تاریخ انتشار : 1401/10/11
شهرام شريعتي / عضو هياترئيسه کميسيون معدن و صنايع معدني خانه صمت ايران ابتدا بايد گفت بحث معادن از بحث اقتصاد و صنعت کشور جدا نيست، اين بدان معنااست که بسياري از عواملي که در عدمرشد صنعت کشور وجود دارد، با نوعي گامگذاري متفاوت در بخش معدن هم ديده ميشود. بزرگترين آسيبي که امروز از عدمرشد خود ميبيند آن است که اداره کردن کشور گران و اين کار توسط مديران غيرحرفهاي انجام ميشود.
اين موضوع باعث ميشود مديران غيرحرفهاي تصميمات متفاوت، اشتباه و غيرکارشناسي براي بخش معدن اتخاذ کنند. البته اگر اين تصميمات درست باشد يا نشانههايي از درست بودن در آن ديده شود، براي بخش معدن گران تمام شود، بنابراين نبود مديران حرفهاي و کارآمد و پشتميزنشين در بخش معدن نسبت به ديگر بخشهاي صنايع ملموستر است. توقع ما از بخش معدن اين است که مديران آن افرادي سر زمين رفته بوده و با موضوعات کارخانههاي معدني آشنا باشند، اما متاسفانه مديران بخش معدن اين خصوصيت را ندارند. بررسيها نشان ميدهد، عمده مديران معدني داراي اين مشخصه هستند. البته انگشتشماري در بين آنها ديده ميشود که از بدنه کارشناسي اجرايي آمدهاند.
درنتيجه بايد قبول کرد مديران ما در بخش معدن مديران کارآمدي نيستند، از سويي ديگر درحاليکه در اصول قانوناساسي کشور بحث آمايش سرزمين آمده، اما در معدن و زيرساختها، اصل آمايش بهمعناي درست خود اجرا نميشود، يعني نبايد پس از صدهاميليارد دلار فروش نفت پس از پيروزي انقلاب، منطقه محرومي در کشور داشته باشيم ولي اينگونه نيست زيرا زيرساختها در اين مناطق فراهم نشده و اين موضوع را به سرمايهگذار سپردهايم.
درواقع نبود زيرساختهاي مناسب در بخش معدن باعثشده در بسياري از موارد حجم سرمايهگذاري ما به سمت مناطق برخوردار محروم نرود.
متاسفانه خراسانجنوبي را تقريبا در بخش معدن فراموش کردهايم. همچنين سيستان و بلوچستان را با تمام تبليغاتي که از سوي شرکتهاي بزرگ معدني صورت ميگيرد، فراموش کردهايم. از سويي ديگر در استانهايي که در بخش معادن آنها فعال هستيم بهدليل اداره گران کشور، استحصال محصولات نيز گران تمام ميشود. اين موضوع سوددهي در بخش معدن را کاهش ميدهد.
اما سومين دليل براي توسعه بخش معدن که عمدتا در تبليغات بزرگ ديده ميشود، بهرهمندي کامل از تمام ظرفيتهاي مادهمعدني است، اما اينگونه نيست. کسي که کنسانتره سنگآهن توليد ميکنند بهطور عموم آهن را از ذخيره موجود استحصال ميکند. اين موضوع براي ساير مواد معدني هم مشاهده ميشود. اين زنجيره به اندازهاي پيچيده شدهاست که اين توجيه در عمل از بين ميرود. از سويي ديگر آنقدر بالادستيها افزايش يافته که نه به استحصال کامل محصولات ميرسيم و نه قيمت تمامشده مناسبي را شاهد هستيم؛ به همين دليل بايد بار ديگر اشاره کرد که بخش معدن گران مديريت ميشود.
موضوع چهارم شايد تکراري باشد و سالهاست بيان ميشود، توسعه اکتشاف در کشور است که بسيار ناموزون و ضعيف است، يعني ما در بحث اکتشافات زيرزميني عملکرد ناقصي را از خود بهجاي گذاشتهايم. درواقع ما معادن زيرزميني بزرگي را در 40 سالاخير ايجاد نکردهايم، اگر هم مواردي موجود است ناشي از توسعه معادن قديمي است. اين بدان معنا است که به زيرزمين نگاه ويژه و خاصي نداريم. متاسفانه بخشي از موضوعات در عدمتوسعه بخش معدن به موضوع معادن زيرزميني بازميگردد. اگر با ظرفيت شناسايي فعلي قرار باشد کار کنيم و تکنولوژيها را بهروز نکنيم، ممکن است ذخيره فعلي سنگآهن تنها پاسخگوي نياز در 11سالپيشرو باشد. اين موضوع براي موادي همچون مس، سرب و روي و... نيز وجود دارد.
درنتيجه بايد از مواد معدني کمعيار استفاده بهينه داشته باشيم. بايد در زمينه استحصال مواد کمعيار برنامهريزي و سرمايهگذاري صورت بگيرد. از سويي ديگر بايد به مواد معدني غيرفلزي نيز نگاه ويژه داشته باشيم که متاسفانه اين نگاه ديده نميشود. در کنار اين موارد بايد به فکر ارتقاي تکنولوژيهاي بخش معدن بود.
دولت امروز بزرگترين صاحب پهنههاي معدني است که بايد روي فرآوري مواد معدني کمعيار سرمايهگذاري و فعاليت کنند. زمانيکه ميگوييم جزو 15 کشور معدني جهان هستيم بايد به سراغ اقتصادي کردن ذخاير کمعيار برويم. ممکن است امروز اين ذخاير اقتصادي نباشند اما بدونشک چندي ديگر بهرهبرداري از آنها داراي توجيه اقتصادي خواهد بود. بايد اين منابع معدني را به ذخاير ارزشمند معدني تبديل کرد. اکتشاف در اين بحث بسيار حائزاهميت است و بايد به سمت توسعه هرچه بيشتر آن رفت. تمامي کشورهاي بزرگ از جمله آمريکا، چين، روسيه و... به سراغ بهرهبرداري از ذخاير موجود در عمق رفتهاند. متاسفانه نگاه ويژهاي به اين ذخاير نداريم، اما امروز بايد توسعه اکتشافات در دستور کار باشد زيرا نبود آن امروز به ضعف بزرگي تبديل شدهاست.
فراموش نکنيم سرمايهگذار خارجي با توجه به شرايط موجود نداريم و درها را به روي کنسرسيومهاي بزرگ معدني دنيا بستهايم؛ درحاليکه ايجاد اين مسير نقش مهمي در توسعه بخش معدن کشور و بهرهبرداري از ذخاير موجود در عمق دارد. در کنار موارد يادشده بايد به اين نکته اشاره کرد که سازمانهايي همچون سازمان حفاظت محيطزيست، انرژي اتمي، وزارت نفت و... منجر به بلوکهشدن بسياري از مناطق معدني در کشور شدهاند.
اين سازمانها بايد اجازه دهند اين مناطق زيرنظر خودشان توسعه پيدا کنند. در نهايت بايد به اين موضوع تاکيد کرد که موارد يادشده منجر به عدمتوسعه بخش معدن شدهاست؛ درحالي که اين بخش ميتواند نقش مهمي در توسعه اقتصادي، ايجاد ارزشافزوده و اشتغالزايي داشته باشد. درنتيجه بايد بهدنبال رفع موانع موجود بود تا بتوانيم حداکثر بهرهبرداري از ذخاير معدني کشور را داشته باشيم.