تاریخ انتشار : 1397/04/26
سيد علي عباسي عضو اتاق بازرگاني و کارشناس اقتصادي
يکشنبه، ۲۴ تير ۱۳۹۷
در کشور ما يا اصلا طرح توجيهي وجود ندارد يا مديران واحدهاي صنعتي و توليدي تنها به دنبال کسي هستند که يا از آنها هزينه اي را براي طرح توجيهي دريافت نکند يا حداقل هزينه را پرداخت کنند و خب معلوم است ماحصل اين اتفاق چيزي جز يک طرح توجيهي ناقص و کپي نخواهد بود.
در اقتصاد امروز، براي آنکه يک واحد توليدي صنعتي به بار بنشيند، لازم است تمامي مولفهها در آن مدنظر قرار بگيرد. متاسفانه امروزه در کشور ما واحدهاي توليدي و صنعتي با مشکلات عديدهاي دستوپنجه نرم ميکنند که وقتي پاي حرف شان مي نشينيد بسياري از مشکلات به وجود آمده را غيرمترقبه و غيرقابل پيش بيني مي دانند و آن را به عملکرد دولت ها و سيستم بانکي کشور مرتبط مي کنند؛ اما بايد ديد واقعا اين پندار درست است و مشکل اصلي واحدهاي توليدي و صنعتي در کشور ناتواني دولت ها و عملکرد بد بانک هاست؟در اين مجال سعي مي کنم ابتدا به اين دو سوال طرح شده پاسخ بدهم و بعد از آن راهکاري براي تغيير وضع موجود بيان کنم.
در ابتدا بايد گفت هر دو دليلي که مديران واحدهاي توليدي و صنعتي براي غيرفعال شدن واحدهاي خود بيان ميکنند اشتباه است! بله اشتباه است، وقتي مديري سيستم بانکي کشور را به دليل دريافت سود، مورد مذمت قرار مي دهد يعني دچار فراموشي شده است؛ چراکه در ابتدا و در هنگام آن وام و تسهيلات بانکي شرايط پرداخت را مي دانست و اينگونه نبوده که در ادامه کار با شرايط جديدي روبه رو شده باشد و آگاهي از اين مهم حائز اهميت است. در کشوري که متوسط تورم به نسبت 10 سال اخير عددي بالاي 22 درصد است دريافت سود بانکي با نرخ 18 درصد اصلا عدد زيادي نيست و همين نسبت دريافت سود بانکي خود در مواردي باعث زيان بانک ها شده است که در سال هاي اخير شاهد آن بودهايم. براي مثال عرض ميکنم وقتي واحد صنعتي اي در کشور يک ميليارد تومان وام دريافت مي کند و حتي با نسبت بالاترين سود بانکي که همان 18 درصد است قرار بر بازپرداخت مثلا در يک دوره پنج ساله داشته باشد؛ يعني قرار است در پنج سال يک ميليارد تومان را يک ميليارد و 500 ميليون تومان برگشت دهد. آيا براي يک واحد توليدي يا صنعتي پرداخت 50 درصد سود در عرض پنج سال چيز زيادي است؛ آيا غير از اين است که اگر آن واحد توليدي و صنعتي تسهيلات دريافتي را واقعا وارد چرخه توليد کند مي تواند بسيار بيش از اينها درآمدزايي داشته باشد؛ حال آنکه سود دريافتي بانک ها از واحدهاي صنعتي و توليدي بسيار کمتر از اينها بوده و اصولا داراي تنفس چند ساله است. آيا واحد توليدي و صنعتي که حتي به ميزان تورم سالانه نمي تواند توليد ثروت کند نبايد در برنامه هاي خود تجديدنظر کند و عيب يابي وضعيت موجود را انجام بدهد؟
دومين دليل که بسياري از مديران واحدهاي صنعتي آن را باعث وضعيت بد واحد توليدي خود مي دانند عملکرد ضعيف دولت هاست! که اين نکته نيز خود جاي بحث و گفت وگو دارد. چراکه چارچوب اصلي عملکرد دولت ها را مجالس تدوين مي کنند و دولت ها تنها بازوي اجرايي آن قوانين هستند و به نسبت، اصول اين قوانين به اين راحتي قابل تغيير نيستند و مهم تر آنکه رصد عملکرد دولت ها چيزي است که حتي نوجواني مي تواند آن را انجام دهد؛ که البته از يک مدير واحد توليدي و صنعتي بيش از اينها انتظار مي رود چراکه خروجي هر قدم مديران مربوط به صنعت خود را مي تواند پيش بيني کند؛ پس بر او لازم است از قبل تيمي را براي رصد عملکرد دولت و تدوين برنامه به نسبت عملکرد دولت آماده کرده باشد تا در مواقع اضطرار از آنها بهره ببرد. البته نبايد فراموش کنيم که دولت ها اصولا تنها روش هاي اجرايي شان متفاوت است اما در اصل قوانين و کليت اجرا تابع قانون گذارند و قانون گذار هم نمي تواند در خفا قانوني را تدوين کند، پس همه آحاد جامعه به ويژه مديران واحدهاي صنعتي و توليدي مي توانند از آن آگاه باشند. اما راهکار برون رفت از بيماري که به بخش صنعتي و توليدي ما رسيده چيزي نيست جز تهيه طرح هاي توجيهي ( امکان سنجي طرح ها )، چيزي که در کشور ما مغفول مانده؛ چيزي که مي تواند به راحتي از ورشکستگي و تعطيلي واحدهاي توليدي- صنعتي جلوگيري کند.
بايد بدانيم که طرح توجيهي يک فرصت بکر را دراختيار مديران قرار مي دهد تا قبل از هرگونه سرمايه گذاري و اتلاف منابع، راهحل هاي برنامهريزي شده را در نظر بگيرند و با آگاهي کامل به اتفاقاتي که در مسير راه سرمايه گذاري آنها قرار دارد و ارائه راه حل و تصميمات درست در طرح هاي توجيهي نوشته شده، آينده ايده توليدي صنعتي خود را به وضوح ببينند و از برخورد غيرمنتظره از عملکرد بانک ها و دولت ها سخن به ميان نياورند؛ چراکه در طرح هاي توجيهي به همه اينها پرداخته شده است. يکي از مديران انجمن شرکتهاي مشاور سرمايهگذاري و نظارت بر طرح ها که کفالت مديريت و ساماندهي خدمات طرح هاي توجيهي را داراست؛ در گفتوگويي اذعان کرده بود؛ با وجود طرح هاي توجيهي يک واحد توليدي پيش از آغاز بهکار مي تواند با اصلاح معايب، حذف محدوديت ها و تست روش هاي مختلف اجراي ايده سرمايه گذاري، پيش از انجام يک سرمايه گذاري، از آينده سرمايه گذاري خود باخبر باشند و با ارائه راهکارهاي مختلف توجيهي حتي از نحوه برخورد با مشکلات پيش از وقوع در طرح مطلع شوند. دقيقا اين چيزي است که در اقتصاد جهاني در حال رخ دادن است اما در کشور ما يا اصلا طرح توجيهي وجود ندارد يا مديران واحدهاي صنعتي و توليدي تنها به دنبال کسي هستند که يا از آنها هزينهاي را براي طرح توجيهي دريافت نکند يا حداقل هزينه را پرداخت کنند و خب معلوم است ماحصل اين اتفاق چيزي جز يک طرح توجيهي ناقص و کپي نخواهد بود که بدون امکانسنجي طرح مورد نظر نگاشته شده و هيچ دقتي در ارائه راهکار نسبت به درخواست متقاضي در آن ديده نشده است.
…………………………………………..
منبع : فرهيختگان آنلاين