زمزمه‎ شاخص ۲ ميليون واحدي ميان فعالان بازار سرمايه

تاریخ انتشار : 1399/02/30

روزهايي که برخي شاخص ۶۰۰ هزار واحدي بورس را سناريويي خوشبينانه و تقريبا دست‌نيافتني مي‌دانستند، تصور يک ميليون واحدي محال بود؛ اما اکنون فعالان بازار سرمايه، شاخص ۲ ميليوني را زمزمه مي‌کنند.

خبرگزاري مهر - محبوبه فکوري: بازار سرمايه روزهاي متفاوتي را مي‌گذراند. بهاري که همراه با يک تب بالاي ۴۰ درجه در بسياري از نمادهاي معاملاتي، اعداد و ارقام باورنکردني در شاخص را به ثبت مي‌رساند. اين همان بازاري است که بسياري آن را جدي نمي‌گرفتند و تنها يک محفل نمايشي براي اين مي‌دانستند که ايران را به باشگاه بورس‌داران وارد کرده است. نه نقشي در تأمين مالي داشت و نه حمايتي از سوي حاکميت برايش متصور بود. اما اکنون چند ماهي است که اوضاع متفاوت شده است. رئيس کل بانک مرکزي مستقيماً به حمايت از بازار سرمايه مي‌پردازد و در کنار وزير امور اقتصادي و دارايي، مصوباتي را باطل مي‌کند که ممکن بود جلوي حرکت پرشتاب بازار سرمايه را بگيرد و در نهايت، پس از آن رئيس‌جمهور در جلسه هيأت دولت بارها و بارها بر ضرورت حمايت همه‌جانبه از بازار سرمايه تاکيد مي‌کند. اين همان موضوعي است که حاکميت را يکصدا به حمايت همه‌جانبه از بورس فراخواند و نتيجه آن نيز در رشد بي‌سابقه شاخص نمايان شد. اکنون شاخص بورس اگرچه مرز يک ميليون واحد را هم رد کرد، اما در همان حوالي مشغول رفت و برگشت است.

سعيد اسلامي بيدگلي، عضو شوراي عالي بورس و صادق الحسيني، کارشناس ارشد بازار سرمايه در ميزگرد خبرگزاري مهر از روزهاي نااميدي و رونق بورس مي‌گويند و چشم‌اندازي را متصور هستند که به اعتقاد برخي از صاحب‌نظران اين بازار، ممکن است شاخص را تا اعداد و ارقام باورنکردني ديگري هم پيش ببرد. آنچه که در فحواي کلام هر دوي اين کارشناسان موج مي‌زند، ضرورت تصميم‌گيري سريع و به موقع در بازار سرمايه است. آنها اگرچه حمايت دولت با برخي از روش‌ها از بازار سرمايه را مهم مي‌دانند؛ اما از تأخيرهاي گاه و بيگاه شوراي عالي بورس انتقاد دارند. آنچه بر بازار سرمايه گذشت و چشم‌اندازي که پيش رو است، موضوع ميزگرد خبرگزاري مهر با سيد محمد صادق الحسيني و سعيد اسلامي بيدگلي است که در پي مي‌آيد:

* شاخص بورس چند روزي است که در حوالي يک ميليون واحدي حرکت رفت و برگشتي دارد. براي بسياري از صاحب‌نظران در بازار سرمايه، رسيدن شاخص به بالاي ۴۰۰ هزار واحد شک و شبهات بسياري داشت؛ چه رسد به اينکه از مرز يک ميليون واحدي هم عبور کند. چه بر بازار سرمايه ايران گذشت و اکنون ارزش بازار چقدر است؟

- صادق الحسيني: در يکسال اخير، بازار سرمايه ايران، رشد بيش از ۵۰۰ درصدي را به ثبت رسانده است که رشدهاي خيلي بزرگي به شمار مي‌رود. براي اينکه بدانيم چرا اين رشدها در اقتصاد ايران رخ داده و اين فرآيند عجيب و غريب را تحليل کنيم، اما و اگرهاي بسياري در کار است؛ به عبارت ديگر، پاي تحليل در اين ميان شکسته است و امکان اينکه بتوان اين فرآيند را تحليل کرد، خيلي مقدور نيست. اما در شرايط کلي آن چيزي که مي‌شود گفت اين است که اقدام بانک مرکزي در بستن ساير مسيرهاي بازار دارايي که مي‌توانست حملات سفته بازانه را پاسخ دهد، عملاً باعث شد که نقدينگي به سمت بورس هجوم آورد؛ چراکه بورس تنها کانالي بود که امکان دسترسي آزاد و معامله بدون حجم ماليات سنگين و به دور از مشکلات ديگري که ساير بازارها با آن روبرو هستند را، داشت و بدون هزينه مبادلاتي سنگين، امکان خريد و فروش و برآورده ساختن سود مورد نظر از بازار بورس فراهم بود. از طرف ديگر، رشدهاي شديد پايه پولي و نقدينگي را در يکسال گذشته شاهد بوديم، به نحوي که پايه پولي ۳۰ درصد رشد کرده؛ هر چند نقدينگي نيز رشد ۳۰ درصدي داشته است که بر اين اساس، رشد پايه پولي نشانگر آن است که اگر سرعت گردش پول کمي افزايش يابد، امکان تورم‌هاي بسيار بالا را در سال ۹۹ ممکن مي‌سازد.

در مجموع حجم نقدينگي ايجاد شده در کنار بسته شدن مسير ساير بازارها، سبب شد که بازار بورس جذابيت يابد تا مامني براي تقاضاي سفته بازانه و حفظ دارايي براي عامه مردم باشد. به نظر مي‌رسد که بخش عمده‌اي از رشد شديد بورس، از اين محل تغذيه مي‌شود و با اين استدلال مي‌توان به آن پاسخ گفت؛ ولي اگر نگاه کنيم هيچ اقتصاددان، فعال بازاري و ارکان بازار در سال ۹۸، در شهريور، آذر و يا حتي در اسفند ۹۸ فکر نمي‌کردند که بازار به اين ارقام برسد؛ در نتيجه يک نفر را نديدم که اين روند را بتواند تحليل کند؛ در نتيجه امکان اينکه بگوييم مي‌شود خيلي با تحليل و استنتاج منطقي، به اين رشدها رسيد، وجود ندارد. ما در قالب يک مدل، در خوشبينانه ترين سناريو، رشد بورس را ۸۵۰ هزار واحد پيش‌بيني کرده بوديم؛ اما سناريوي غالب سقف ۶۰۰ هزار واحدي را براي بورس در نظر داشت؛ پس هيچکس تصور اين اعداد را براي شاخص نداشت نداشت و با مدل و استنتاج به اين اعداد نمي‌شود، رسيد.

 

اين پاسخ در مورد دلايل رشد بود، اما اگر بخواهيم بدانيم که آينده بازار سرمايه چطور خواهد شد، بهتر است ابتدا نظر آقاي اسلامي بيدگلي را در مورد وضعيت بازار بشنويم و سپس در مورد چشم‌انداز بازار صحبت کنيم.

: آقاي دکتر بيدگلي شما هم تحليلي از وضعيت فعلي بورس داشته باشيد و توضيح دهيد که با توجه به اينکه بسياري از افراد، وقتي که شاخص روند شتابان خود را در روزهاي متوالي ادامه داد، بسياري از افراد عبور شاخص از يک ميليون واحد را پيش‌بيني مي‌کردند، ولي اکنون نکته ديگري که مطرح است، تخليه بخشي از چيزي است که به عنوان حباب از آن ياد مي‌کنند. آيا فکر مي‌کنيد که در هفته‌هاي پيش رو و نه بازه زماني طولاني‌مدت، حرکت شاخص در چه سمت و سويي پيش خواهد رفت.

اسلامي بيدگلي: ابتدا مي‌خواهم توضيحاتي را به صحبت‌هاي آقاي الحسيني اضافه کنم. ايشان به خوبي توضيح دادند که چه اتفاقي در بازار بورس رخ داده است و از اواسط سال ۹۸، جريان نقدينگي به دليل رشد نقدينگي بود و رکودي که در ساير بازارها وجود داشت بازار سرمايه را تا حدي جذاب کرد. به هر حال اين بازار يک مزاياي معاملاتي و مالياتي نيز نسبت به ساير بازارها دارد و از اين جهت، بخشي از نقدينگي به سمت بازار سرمايه سرازير شد. در دو سال قبل از آن، ساير بازارها رشد خيلي زيادي کرده بودند، در حالي که بازار سرمايه رشد خيلي زيادي نکرده بود و بر اين اساس کارشناسان بازار سرمايه معتقد بودند که بازار سرمايه‌، مي‌تواند عقب ماندگي را براي سرمايه گذاران که از جهش سکه و ارز سود نکرده‌اند، جبران کند و خود به خود تعدادي از افراد وارد بازار سرمايه شدند. بعد از آن لوپي شروع به کار کرد که کارکرد آن به اين شکل بود که عده‌اي وارد بازار سرمايه شده و سود زيادي مي‌کردند، ضمن اينکه رسانه نيز رکوردزني‌هاي مختلف بازار سرمايه را گزارش مي‌کردند و و صندوق سرمايه گذاري نيز مکرر مانور مي‌دادند که صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري به اين ميزان رشد کرده‌اند و گزارش عملکرد مي‌دادند و بر اين اساس، اين خبرها دهان به دهان چرخيد و ورود پول‌هاي جديد را به بازار زياد کرد و هر فرد که وارد بازار مي‌شد ممکن بود که افراد جديدي را هم با خود بياورد. به اين معنا که کساني که در بانک سرمايه گذاري مي‌کردند تا در انتهاي يک سال، ۲۰ درصد سود کسب کنند، ظرف يک هفته ۲۰ درصد سود مي‌کردند و اين خبرها منجر به ورود نقدينگي شد و بانک مرکزي نيز سياستي گذاشت که در تبديل منابعي که مردم براي سرمايه گذاري‌هاي خود سپرده‌گذاري کرده بودند را به صورت کوتاه مدت وارد بازار سرمايه کردند تا بتوانند سود کسب کنند؛ پس اين حجم اتفاقات به شدت منجر به رشد بازار شد.

دولت هم با چالش‌هايي مواجه شد و تصميم گرفت که از بازار تأمين مالي کند و اين خبر مثبت در بازار پيچيد که بر اساس آن حدس سرمايه‌گذاران بر اين بود که احتمالاً دولتي که به مردم سهم مي‌فروشد و ميليون‌ها نفر را وارد بازار مي‌کند که بر اساس آن، در قالب سهام عدالت حتي تا ۵۰ ميليون نفر نيز در برنامه ورود به بازار سرمايه در قالب سهام عدالت ديده شده است، ديگر نمي‌تواند اين بازار را رها کند. اين جو مثبتي حداقل در مورد سهام دولت وجود دارد که بايد کنترل شود. اين روزها، سرعت پخش خبر بسيار زياد است و اين يک جو جدي را ايجاد مي‌کند و بر اساس آن، لوپ مثبت شروع به کار کرد.

در برخي از هفته‌ها و روزها بيش از دو هزار ميليارد تومان پول و در اسفندماه، ۱۵ تا ۲۰ هزار ميليارد تومان پول جديد وارد بازار شده استدر برخي از هفته‌ها و روزها بيش از دو هزار ميليارد تومان پول جديد وارد بازار شد و در اسفندماه، ۱۵ تا ۲۰ هزار ميليارد تومان پول جديد وارد بازار شده است که بر اساس آن، افراد جديد تازه سهامدار شده نيز به بازار ورود کردند. البته روزهايي هم وجود داشت که بازار ۲۵۰ هزار واحدي شده بود، عده‌اي نگران بودند و عده‌اي نگران نبودند ولي در روزهايي که شاخص تا ۴۰۰ هزار واحد هم رشد کرد، همه تقريباً نگران شدند. حتي سياستگذاري شد که دامنه نوسان کاهش و به دو درصد برسد که وزير دخالت کرد و گفتند که ممکن است که جو منفي ايجاد شود و همان اعداد را هم بسياري از فعالان بازار سرمايه، سخت تحمل کردند.

اما هر چقدر که بازار رشد کرد، مرزهاي ذهني گذشته شکسته شد و الان تعداد افرادي هستند که مي‌گويند بازار از اين اعداد و ارقام کنوني هم بالاتر مي‌رود، مديران بازار را هم حتي داريم و نهادهاي مالي را که مرزهاي قبلي ذهني براي آنها شکسته شده است و مي‌گويند همانطور که تصور ما اين نبود که بازار يک ميليون واحدي شود، اين تصور هم اکنون براي ما قابل درک است که ممکن است شاخص از اين هم که هست، خيلي بالاتر رود و شاخص جاي رشد دارد و حتي ممکن است که بورس ۲ ميليوني هم بشود.

فراموش نکنيم که بخش بزرگي از سرمايه‌هاي بزرگ در اين بازار بزرگ شده و ثروتمند شده و متمايل به اين نيستند که بازار فروريزش کند. کسي که الان ۲۰۰ ميليارد تومان در بازار سرمايه‌گذاري کرده است، اگر تصور کند که ۴۰ ميليارد تومان از پول وي ريزش خواهد کرد، قصد ندارد که اگر دسترسي به اطلاعات و رسانه‌ها و مي‌تواند جريان ايجاد کند، اين جريان به زيان خودش تمام شود و اين انگيزه‌ها نيز بايد در همه تحليل‌ها مشاهده شود. بر همين اساس در شرايط کنوني، پيش بيني بازار، کار دشواري است؛ چراکه ما ترديدي نداريم که در برخي از بخش‌هاي بازار، اضافه قيمت جدي وجود دارد؛ ولي دقت کنيد که از يک طرف، جو مثبتي در پيرامون بازار سرمايه وجود دارد که در آن، اعتقاد بر آن است که همچنان جريان نقدينگي به سمت بازار سرمايه در حرکت است و به موازات، ساير بازارهاي ديگر، تحرک جدي ندارند و اندازه بازار سرمايه به قدري شده است که لزوماً بازارهاي ديگر نيز به راحتي نمي‌توانند جريان نقدينگي آن را به سمت خود جذب کنند.

 

اگر روزگاري وجود داشت که با دو روز شاخص منفي، بخش عمده‌اي از سرمايه‌ها از بورس خارج مي‌شد، اما امروز تنها در روز سه‌شنبه هفته گذشته، ارزش بازار به ۲۶ هزار ميليارد تومان رسيده است، پس به راحتي حاکميت از اين بازار دست نخواهد کشيد و اين عددها به راحتي نمي‌تواند راحت کنار گذاشته شوند؛ ضمن اينکه بخش بزرگي از بازار را معامله گران حقيقي تشکيل مي‌دهند که بر خلاف قديم که معامله گران حقوقي سهم عمده در بازار داشتند، روند بازار را متفاوت کرده است. البته حقوقي‌ها کمي دستورپذير هم هستند؛ در حالي که اکنون ديگر نمي‌توان يک تماس تلفني برقرار کرد و گفت که امروز فلان سهم را بخريد و يا فلان سهم را نخريد؛ بلکه در بسياري از روزها بيش از ۷۵ درصد از معاملات بازار را حقيقي‌ها انجام مي‌دهند و اين نشان مي‌دهد که جو بازار بسيار مهم است.

علت عدم پيش‌بيني بازار هم اين است که متغيرهاي بنيادي بر روي جذب نقدينگي اثر مي‌گذارد و خاطرم هست که دولت در آبان ماه جلسات اي تي اف را برگزار مي‌کرد؛ اما بعد حوادث آبان تصميم بر اين شد که فعلاً عرضه‌اي از ETF ها صورت نگيرد و بعد از آن ني ترور سپهبد سردار شهيد سليماني اتفاق افتاد و تا به امروز، عرضه يونيت‌هاي صندوق‌هاي ETF به تعويق افتاد. بر اين اساس امروز که داريم صحبت مي‌کنيم، اگر اين عرضه‌ها در بهمن ماه انجام مي‌شد، امروز با اين اعداد در شاخص مواجه نبوديم؛ چراکه عرضه‌هاي جديد مي‌تواند بخشي از منابع را جذب کند و بدون اينکه تأثيري در بازار داشته باشد، ضربه گيري براي رشدهاي بازار باشد.

نکته کليدي اين است که بخش‌هايي از بازار اضافه قيمت دارند و معلوم نيست که چه زماني اين کي برمي‌گردد و تأثير آن در کل بازار چه خواهد بود؛ چراکه در بازار فعلي، معمولاً همه سهم‌ها با هم مثبت يا منفي مي‌شوند و به غير از سال ۹۲ تا ۹۴ که بازار تقريباً فلت بوده و رشد چنداني نداشته است، وقتي که بازار رو به رشد و يا سقوط است، سهام خوب يا بد با هم حرکت مي‌کنند و جوهاي کلي باعث شود که سهم‌هاي داراي قيمت خوب نيز قيمت‌هايشان در بازه زماني کوتاه مدت، کاهش يابد؛ بنابراين پيدا کردن نقطه اصلاح قيمتي، کار پيچيده‌اي است و وابسته به زمان عرضه سهام دولت و آزادسازي سهام عدالت و نيز برنامه‌هاي بورس در افزايش و پذيرش شرکتها دارد که مي‌تواند بر روي شاخص، تأثيرگذار باشد. در اين ميان چند ايده هم وجود دارد که از جمله آن افزايش سرمايه با قيمت بازاري يعني از طريق صرف سهام است که روي روندهاي بازار اثرگذار است.

* آقاي الحسيني، دکتر اسلامي در صحبت‌هاي خود اشاره داشتند که ۷۵ درصد معاملات در برخي از روزها، توسط معامله‌گران حقيقي صورت مي‌گيرد که به هر حال ريسک‌پذيري بالايي ممکن است نداشته باشند و به صورت هيجاني در مورد ماندن يا خروج از بازار سرمايه تصميم بگيرند. اين موضوع روند کنوني بازار سرمايه را دچار شکنندگي نمي‌کند؟

- الحسيني: پيش از پاسخ به اين سوال مي‌خواهم نکته‌اي را بگويم. اينها همه درست است که حمايت دولت و جو مثبت بازار سرمايه، تقويت کننده است ولي يادمان باشد که عامل کليدي آن، نقدينگي است و ۹۰ درصد را آن توضيح مي‌دهد و ده درصد فقط حواشي است. بايد بدانيم که نقدينگي يک نقطه کليدي است.

- اسلامي بيدگلي: مساله اينجا است که اين نقدينگي مشکل کليدي اقتصاد ايران است و اگر يک روز خود را در بازار سرمايه ايران نشان ندهد، حتماً خود را در يک بازار ديگري نمايان خواهد ساخت.

- الحسيني: راجع به پيش‌بيني بازار که آقاي اسلامي هم به درستي اشاره کرد، هيچکس نمي‌تواند ادعا کند که مي‌تواند بازار را پيش بيني کند، مهمترين مدل‌هايي که براي پيش‌بيني در بازار وجود دارد، شاخص R۲ هشت درصد دارند و افرادي مثل شيلر که قدرت پيش بيني بالايي دارند و به خاطر آن جايزه نوبل گرفته‌اند، R۲ آن، هشت درصد است و يعني مدل‌هايي که در اين حوزه طراحي مي‌شوند، قدرت پيش بيني بسيار پاييني دارند؛ چرا که عوامل دخيل براي افزايش قيمت‌ها از احساسات مردم تا بقيه موارد بسيار گسترده است، اينکه شما فکر مي‌کنيد بتوانيد اينها را به راحتي مدل کنيد، اين طور نيست.

اما سوال کليدي امروز همين است که آيا اين قيمت‌هاي فعلي، قيمت‌هاي قابل قبولي هستند يا نه و حتي اگر نخواهيم بگوييم حباب است يا نگوييم بازار باد کرده و امثالهم، آيا سوال اصلي اين است که آيا اين قيمت‌هاي فعلي با منطق اقتصادي قابل قبول هستند يا خير. ما براي اين موضوع مي‌توانيم راجع به سه شاخص صحبت کنيم و از سه طريق ببينيم اين قيمت‌هاي فعلي منطق دارند يا خير، يکي شاخص پي به اي است، بر عکس اين شاخص يعني اي به پي يا دي به پي در دنيا، مهمترين شاخص پيش بيني به شمار مي‌روند، جريان آتي نقدي را بر اين مبنا در مي‌آورند و در انتها، قيمت سهم را با آن پيش بيني مي‌کنند، ولي شاخص پي به اي از متوسط ۷.۵ به لحاظ تاريخي در ايران در حال حاضر به حول و حوش ۲۱ رسيده است، (شاخص پي به اي، قيمت هر سهم به سود آن سهم است). يعني در مدت کمتر از يک سال، شاخص پي به اي ما سه برابر شده است. اين اتفاق، اتفاق بسيار عجيبي است و در تاريخ اقتصاد ايران سابقه ندارد.

در دنيا هم شما نگاه مي‌کنيد، من به پي‌اي بازار آمريکا در سال ۱۸۷۰ نگاه مي‌کردم، اتفاقي که در بازار آمريکا افتاده اين است که شاخص پي به اي تقريباً همواره ثابت است و کمي بالا و پايين دارد، ولي حول يک محور مشخص در حال نوسان است، من استدلال مخالف اين را هم در ادامه خواهم گفت، ولي اين پي به اي بايد يک مقدار اصلاح شود، حالا اصلاح شدنش مي‌تواند از افزايش اي باشد يعني سود شرکت‌ها به خاطر تورم و غيره بالا رفته و افراد انتظار دارند امسال افزايش خوبي را داشته باشند. مثلاً به هر دليلي يا اينکه مي‌تواند با ريزش بازار و کاهش قيمت‌ها، پي کاهش پيدا کند که پي به اي حول يک محوري اصلاح شود.

در حال حاضر سهم بازار سرمايه ايران از ۴۰ درصد جي دي پي به ۱۵۰ الي ۲۰۰ درصد رسيده است؛ يعني ايران در حال حاضر جزو ۵ کشور دنيا هستيم که ارزش بازار بورس و فرابورس آنها بيش از ۱۸۰ درصد جي دي پي آنها است.استدلال متضاد اين چه چيزي است؟ اين است که در حال حاضر عمق بازار در اقتصاد ايران قابل مقايسه با سال پيش و ۳-۲ سال پيش نيست. در حال حاضر بازار ما از ۴۰ درصد جي دي پي به ۱۵۰ درصد رسيده است؛ يعني ايران در حال حاضر جزو ۵ کشور دنيا هستيم که ارزش بازار بورس و فرابورس آنها بيش از ۱۸۰ درصد جي دي پي آنها است. اين در حالي است که در دنيا، پنج کشور وجود دارند که ارزش بازار بورس آنها بالاي ۱۸۰ درصد جي دي پي‌شان است.

اين موضوع نشان مي‌دهد در حال حاضر از اين منظر عمق بازار سرمايه ايران يک مقدار زياد شده است، اما اين زياد شدن عمق به نحوي است که قابل مقايسه با ساير کشورهاي دنيا نيست. در بازار سرمايه ايران ابزارهاي مختلفي که در دنيا وجود دارد از مشتقات گرفته تا بقيه ابزارهاي مالي که ما آن را در اختيار نداريم، اما به لحاظ ابزارها، بازار بسيار محدودي داريم، از طرف ديگر پول خارجي زيادي در بازار بورس ايران وجود ندارد، چراکه شرکت‌هاي بين المللي نمي‌توانند در اينجا به راحتي ترديد کنند، در حالي که در دنيا و در کشورهاي مختلف اين گونه نيست.

در هنگ کنگ که مي‌گوئيم ارزش بازارش، هزار درصد جي دي پي اش است، اين اتفاق به خاطر اينکه شرکت‌هاي خارجي در آنجا در حال تجارت هستند؛ در نتيجه قيمت ارزش بازار بورس در آنجا به شدت افزايش پيدا کرده است، يا آفريقاي جنوبي و سوئيس کشورهايي هستند که بازارشان به جي دي پي ۲۰۰ درصد است، يا سنگاپور همين طور است. پس از کشورهايي داريم صحبت مي‌کنيم که در مدل جهاني به شدت کشورهاي برجسته اي بوده و کشورهاي کوچک بسياري در زنجيره ارزش جهاني مخصوصاً در مالي جهاني به شدت داراي مزيت‌هاي رقابتي جدي هستند.

ارزش بازار اين چهار کشور به جي دي پي آنها بالاي ۱۸۰ درصد است، اين عدد آمريکا در حال حاضر حدود ۱۶۰ درصد است، ما در حال حاضر در بين کشورهايي قرار گرفته‌ايم که اين عدد لزوماً ديگر عمق بازار را نمي‌رساند، بلکه چيزي فراتر از عمق است، يعني اين قيمت اينقدر بالا رفته، چون ايران نبايد علي القاعده بين اين ۵ کشور باشد، هيچ تناسبي با اين ۵ کشور ندارد.

 

* اصلاً اسمش را مي‌شود عمق بازار گذاشت؟

- الحسيني: نه اين شاخص براي عمق بازار نيست، اين شاخص معمولاً شاخص واسط براي عمق بازار است. در دنيا براي عمق بازار استفاده مي‌شود، ولي الان اسمش چيزهاي ديگر است احتمالاً، ولي درست است که عمق بازار بسيار بالا رفته و شايد غيرعادي باشد، ولي شايد براي اين گفتم ضد آن استدلال قبلي براي پي‌اي است، شايد افزايش عمق باعث شود يکسري از داده‌هاي تاريخي ما بي معنا شوند، يعني عمق بازار اينقدر افزايش پيدا کند، از طرفي مي‌بينيم تعداد کساني که در بورس فعال هستند و سرمايه داران حقيقي، به شدت افزايش پيدا کرده و از آن طرف پول‌هاي حقيقي که روزانه به بازار مي‌آيد، پول‌هايي است که سال ۹۴ يا ۹۵ شايد يک ماه در بازار مي آمده، فقط حقيقي، اين موارد نشان دهنده اين است که واقعاً گستره بورس در ايران در حال افزايش است، افراد مختلف و خانوارها درگير مي‌شوند، بخشي از سرمايه شأن را در بورس مي‌آورند، پس عمق بازار قطعاً افزايش واقعي هم پيدا کرده فقط اين نيست که بگوييم قيمت‌ها بسيار بالا رفته، در نتيجه اين قيمت به جي دي پي خيلي غيرعادي شده، اگر عمق بازار اينقدر افزايش پيدا کرده باشد، ممکن است بعضي از شاخص‌هاي تاريخي مثل پي‌اي، ما انتظار داشته باشيم که آن متوسط تاريخي شأن را رد کنند، ولي اينکه سه برابر شوند، باز محل ترديد جدي است.

پس يک شاخص پي به اي است که سه برابر شده است، شاخص بعدي، شاخص دلاري بازار است. در شاخص دلاري بازار ما ارزش بازار را تقسيم بر قيمت بازار آزاد دلار مي‌کنيم، در مي‌آوريم، ببينيم قيمت شرکت‌ها به دلار در هر مقطع تاريخي چقدر است؟ از سال ۸۵ روند را نگاه مي‌کنيد بازار همواره حول و حوش ۱۰۰، ۱۲۰ ميليارد دلار دارد نوسان مي‌کند، يعني ارزش بازار بورس ايران اينقدر است، در سال ۹۲ يک پيک داريم که مي‌شود ۱۸۱ ميليارد دلار، که عدد قابل توجهي است، از آن موقع تا الان حول و حوش ۳۰-۴۰ ميليارد دلار عرضه جديد به بازار آمده يعني شما بايد پيک را از ۱۸۱ به حول و حوش ۲۲۰ تا ۲۳۰ ميليارد دلار ببريد.

امروز ارزش بازار با دلار ۱۷ هزار تومان حول و حوش ۲۹۰ ميليارد دلار است، يعني تمام سقف‌هاي تاريخي را در ارزش دلاري بازار رد کرده‌ايم. ما مي‌گوئيم اين شرکت‌ها يک ارزشي دارند، اگر فرض کنيم سال ۹۲ که اوج بازار است، قيمت منصفانه‌اي بوده، اين شرکت‌ها ارزش منصفانه‌اي در کل بازار بورس ايران داشته‌اند، آن را معيار بگذاريم، با وجود عرضه‌هاي اوليه جديد را حذف کردن، دوباره از آن به شدت بالاتر است،

- اسلامي بيدگلي: دوستاني که در اين شاخص دارند بررسي مي‌کنند، نکته‌اي را مدنظر دارند و آن اينکه همانند سال ۹۲ بعد از افزايش ارزش، شاخص سقوط مي‌کند. درست است. چون دلار بالا مي‌رود و بورس آنقدر با دلار خود را تطبيق نمي‌دهد. علتش آن است. ما پيک را مي‌توانيم به عنوان يک ارزش تاريخي بگيريم.

- الحسيني: آقاي اسلامي دارند اين را تکميل مي‌کنند که حتي آن هم ممکن است، خيلي ارزش نيست بشود روي آن تکيه کرد، بايد پايين‌تر از آن را به نحوي در نظر بگيريم که، به طور متوسط، بين ۱۰۰ تا ۱۲۰ ميليارد دلار باشد؛ پس مي‌بينيم که افزايش شاخص دلاري بازار هم غير عادي است.

شاخص بعدي که مي‌شود بررسي و راجع به آن صحبت کرد، شاخص پي ان وي شرکت‌ها است، تنها شاخصي که مي‌ماند ما بتوانيم بگوييم اين هم بايد شرکت به شرکت حساب شود کار سختي است، هيچکس نمي‌تواند ادعا کند که تک تک آنها را حساب کرده‌ام، شرکت به شرکت بايد حساب شود، مي‌شود پيدا کرد، ولي کار سنگيني است.

ما بازار را به پنج پنجک تقسيم کرده‌ايم، گفتيم شرکت‌هاي با بيشترين ميزان ارزش در بازار تا کمترين ميزان. ۲۰ درصد شرکت‌هاي با ارزش پايين مي‌شوند پنجک يک و ۲۰ درصد شرکت‌هاي با بالاترين ارزش مي‌شوند پنجک ۵، در هر کدام از اينها ۳-۴ شرکت به صورت سمبل و رندوم گرفته‌ايم، گفتيم به وضعيت NAV (شاخص خالص دارايي‌) آنها نگاه کنيم، ببينيم وضعيتش آن چگونه است. بر اين مبنا به يک تخميني رسيديم که پي به ان اي وي هر پنجک، در چه شرايطي، (اين شرکت‌ها واقعاً تصادفي انتخاب شده‌اند) ممکن است خطا داشته باشد، ولي بالاخره يک شاخص است که مي‌توان راجع به آن صحبت کرد.

امروز بايد گفت شرايط بازار به شدت هيجاني است، امروز شما نگاه کنيد چهار پنجک اينها پي به ان اي وي شأن بيشتر از يک است، پنجک چهارم البته اختلافش حول و حوش ۷ درصد است، خيلي نزديک است، فرض کنيم آن برابر يک باشد، سه پنجک ديگر يعني ۶۰ درصد بازار، الان بر اساس اين شاخص، قيمتي که دارد روي تابلو اين سهام قيمت مي‌خورد، از ارزش دارايي‌هايي که اين شرکت دارد، بيشتر است. يعني خالص ارزش دارايي‌هايش کمتر از قيمتي است که مردم روي تابلو به آن قيمت گذاري مي‌کنند و ارزش مي‌دهند.

* اين شامل چند درصد شرکت‌ها است؟

الحسيني: ۶۰ درصد شرکت‌ها به لحاظ تعدادي در حال حاضر اين گونه هستند. اما اگر ارزشي نگاه کنيم، قضيه فرق مي‌کند. پس نبايد ارزشي ببينيم، ولي ۶۰ درصد ظرفيت ندارند و ۲۰ درصد تقريباً برابرند و ديگر جا ندارند، ۲۰ درصد آخر ۲۰ درصد شرکت‌هاي بزرگ بازار هستند که آنها هم الان به حول و حوش ۶۰ الي ۷۰ درصد ان اي وي خودشان دارند نزديک مي‌شوند. البته در آنجا هم تفاوت بسيار زياد است، شما در حال حاضر نمي‌توانيد شرکتي مثل خليج فارس را با يک شرکت ديگري مقايسه کنيد، آن شايد ۳۰ درصد ۴۰ درصد ان وي اش است، ولي وضعيت شرکت‌هاي ديگر اين طور نيست، پس ما نگاه که مي‌کنيم مي‌بينيم حتي با شاخص پي به ان اي وي باز هم بازار جاي رشد زيادي ندارد اما آيا اين به اين معناست که بازار ديگر رشد نمي‌کند، اصلاً به اين معنا نيست. ممکن است بازار اعداد خيلي بالاتر از اين را ببيند.

* ممکن است که ترکيدن حباب، تسريع شود؟

الحسيني: اگر بخواهيد جريان آتي نقدينگي را بگيريد، همان دي به پي که گفتم و آنگاه بازار را ارزش گذاري کنيد، حباب‌ها را معمولاً با اين شاخص نگاه مي‌کنند يا پيش بيني مي‌کنند مي‌گويند از آن بالاتر يا پايين‌تر است و راجع به آن قضاوت مي‌کنند. به آن نگاه خواسته باشيد نگاه کنيد، قضاوت خيلي متفاوت است.

از خيلي قبل تر بايد اين حرف را مي‌زديم، ولي بالاخره در حال حاضر بازار اعدادي را ديده که ممکن است اين احساسات، هيجانات و حجم نقدينگي که در بازار وجود دارد، اين تبديل شبه پول به پولي که دارد به شدت اتفاق مي‌افتد، اعدادش خيلي اعداد بالايي را دارد مي بيند که اگر به اين معنا باشد که سرعت گردش پول دارد بالا مي‌رود که هست، به اين معنا خواهد بود که ما تورم‌هاي سنگين خواهيم داشت و تورم‌هاي سنگين به اين معنا خواهد بود که دوباره بورس هم خودش را با آنچه اتفاق مي‌افتد، مقايسه مي‌کند. يا شايد دارد اين تورم آتي را تا انتهاي ال ۹۹ پيش خور مي‌کند.

 

همه اينها، چه اين هيجانات، چه اين نقدينگي نهفته، تبديل شدن شبه پول به پول، بالا رفتن سرعت گردش پول، که باعث افزايش شديد ميزان نقدينگي مي‌تواند بشود همه اين موارد به ما مي‌گويد که درست است فاندامنتال هاي بازار همه نشان مي‌دهد که بورس تا همين الان هم خيلي بالاتر از آن چيزي که بايد بالا مي رفته، رفته و بسيار بيشتر از چيزي که تصور مي‌شد بالا رفته است، ولي ممکن است اين روند ادامه پيدا کند، اما اينکه تا کجا؟ اين تصور من است تا جايي که ورود پول جديد به بازار مخصوصاً پول حقيقي جديد به بازار با اين فشار ادامه پيدا مي‌کند، حرف زدن از فاندامنتال ها و بنيان‌هاي بازار خيلي مسموع نيست و خيلي نمي‌تواند روند بازار را توضيح بدهد، چون بالاخره اين آب دارد وارد اين حوض مي‌شود، حالا شما هر طور تحليل کنيد اين حوض ترک و مشکل دارد، کلي هدررفت دارد، از اطراف و اکنافش مي‌رود، بالاخره آب دارد با هجوم و با ابعاد بزرگ وارد اين حوض و استخر مي‌شود، در نتيجه نمي‌توانيد تحليل کنيد اين بازار خالي مي‌شود و اين حوض خالي و آب آن تمام مي‌شود. تا جايي که اين حجم نقدينگي به بازار بورس پمپاژ مي‌شود، اين جريان ادامه پيدا مي‌کند اما اينکه اين خوب است يا خير، اجازه بدهيد آقاي اسلامي هم توضيحاتشان را بدهند، اينکه آيا اين فرآيند بهينه اجتماعي است آيا به نفع اقتصاد ايران است و آيا مي‌تواند به اقتصاد ما کمک کند يا نه، در ادامه بحث راجع به آن صحبت مي‌کنيم.

* تا حدودي غيرواقعي بودن يکسري از فرآيندها در بورس مطرح شد، اگر ممکن است توضيح بدهيد آيا برداشتي از اين داريد که بالاخره اين حباب بورس ممکن است به زودي تخليه شود.

اسلامي بيدگلي: در بازارهاي جهاني يکي از شاخص‌هاي اينکه بازارها وارد فاز هيجاني شده‌اند يا نه، افزايش سرمايه گذاري‌هاي غيرمستقيم است، بازارهاي توسعه يافته جهاني يکي از کارهايي که انجام مي‌دهند اين است که با توسعه ابزارهايي که براي سرمايه گذاري‌هاي غيرمستقيم هستند، عملاً حجم سرمايه گذاري‌هاي غيرمستقيم را افزايش مي‌دهند، دلايل متعددي دارد، وقتي نهادهاي مالي دارند کار سرمايه گذاري انجام مي‌دهند يا سرمايه گذاري از طريق صندوق‌هاي سرمايه گذاري انجام مي‌شود، به دو دليل عده فرآيندهاي مديريت ريسک در بازار دارد با شدت و قوت بهتري انجام مي‌شود، يکي اين است که عمدتاً نهادهاي حرفه‌اي هستند، داراي مجوز هستند، براي گرفتن آن مجوزهايي بايد داشته باشند و نيازمندي‌ها را بايد رد کنند، بنابراين اساساً فرض ما براين است که اين صندوق‌هاي سرمايه گذاري دارد توسط کسي مديريت مي‌شود که داراي دانش مالي و سرمايه گذاري بيشتري نسبت به متوسط عموم جامعه است، به ويژه در کشوري مثل ايران که تحقيقات بسياري نشان مي‌دهد که سطح سواد مالي بسيار پايين است.

دليل دوم آن اين است که معمولاً اين نهادها به دليل اينکه تحت نظارت هستند، الزام به رعايت برخي از مقررات و دستورالعمل‌هاي مديريت ريسکي را دارند، يعني نه تنها که دانش آن را دارند بلکه الزام هم دارند يعني اگر يک روز مدير يک صندوق هوس کند همه سهامش را تک سهم کند، قوانين و مقررات و دستورالعمل‌ها اين اجازه را به او نمي‌دهد که اين کار را انجام دهد. به اين دو دليل توصيه مي‌شود اساساً سرمايه گذاري‌هاي غير مستقيم توسعه يابد و يکي از نشانه‌هاي رفتارهاي هيجاني اين است که سرمايه گذاري‌هاي مستقيم بسيار زياد افزايش پيدا کرده است.

به نظر مي‌رسد که ورود اين حجم افراد مي‌تواند نشانه رفتارهاي هيجاني در بازار باشد اما نمي‌تواند نشانه‌اي براي اين باشد که احتمالاً نقطه برگشت يا اصلاح قيمتي به لحاظ زماني خيلي نزديک استبه نظر مي‌رسد که بازار ايران اين نشانه‌ها را به خوبي نشان داده و همان روزگاراني که اين اتفاق افتاد، برخي از حرفه‌اي هاي بازار اعلام نگراني کردند و در خاطرات برخي تاثيرگذاران در عرصه بين‌المللي هم هست که من هر وقت مبينم همه دارند سهم مي خرند نگران مي‌شوم، يعني مشخصاً به نظر مي‌رسد که اين شاخص حتي براي کشوري مثل آمريکا که در آن سرمايه گذاري مستقيم نسبت به سرمايه گذاري غير مستقيم بسيار اندک است، شاخص جدي و مهمي است، بنابراين در مقابل سوال شما بايد گفت بله، به نظر مي‌رسد که ورود اين حجم افراد مي‌تواند نشانه رفتارهاي هيجاني در بازار باشد اما نمي‌تواند نشانه‌اي براي اين باشد که احتمالاً نقطه برگشت يا اصلاح قيمتي به لحاظ زماني خيلي نزديک است، همان طور که آقاي الحسيني هم توضيح دادند مي‌تواند اين زمان خيلي طولاني شود و به متغيرهاي بسيار ديگري وابسته باشد.

البته فکر مي‌کنم دو سه موضوع را نبايد فراموش کنيم، يکي اينکه بسياري از افرادي که امروز دارند به صورت مستقيم سرمايه گذاري مي‌کنند افراد غير حرفه‌اي نيستند، افراد حرفه‌اي بازار هستند، يعني بخش بزرگي از اين پول‌هايي که مي‌بينيم صاحبانشان افراد بازار هستند که تا پنج سال پيش ۱۰ ميليارد تومان داشته‌اند، در حال حاضر ۲۰۰ ميليارد تومان دارند، البته مي‌دانيد آنها موقع ريزش مي‌فروشند، ولي پولشان را دلار نمي خرند، پولشان را نگه مي‌دارند وقتي که دوباره بازار مثلاً ۲۰ درصد کاهش داشت، وارد بازار مي‌شوند، آدم بازار هستند. بعضي از دوستان خود ما هم هستند، ممکن است بفروشند ولي دوباره بازار که ۲۰ درصد کاهش داشت، سهم مي خرند، چون از بازار آمده‌اند، مثلاً سال ۸۴ با سه ميليون تومان به بازار آمده، يعني آدم بازار است، ولي بخش بزرگي از پول‌هاي کوچکي که وارد شده، اين افراد به طمع سودهاي بسيار بالا وارد بازار سرمايه شده‌اند و ترکيب سرمايه گذاري خودشان را به هم زده‌اند، حساب‌هاي بلندمدت خودشان را شکسته و تبديل به پول کرده و وارد بازار سرمايه شده‌اند.

در زمان فروش، دو رفتار از اين افراد خيلي قابل پيش بيني است: يکي عصباني شدن و خشمگين شدن، اگر منابع مالي را از دست بدهند و ديگري اينکه موفق شوند در زمان خوبي خارج شوند مثلاً با ۱۰ ميليون آمده‌اند حالا به ۲۵ ميليون تومان رسيده بعد با ۲۰ ميليون تومان خارج شوند، يعني در زيان نروند و عصباني شوند، آن ۲۰ ميليون تومانشان را ممکن است وارد هر بازار دارايي ديگري بکنند، بسياري از اين افراد مقدار سرمايه شأن پس از اين افزايش هم حتي مقداري نيست که وارد بازار مسکن و خودرو شوند و عملاً اگر ممکن است به حساب‌هاي بلندمدتشان برنگردانند، وارد بازارهاي ارز و طلا شوند و اين ممکن است اقتصاد کف خياباني ما را دچار تنش‌هاي بسيار جدي کند.

به نظر من مهم است که سياستگذار انواع مختلف اين سناريوها را ببيند. همين الان اين دو نفر که نشسته‌ايم، حالا نه به اين عنوان که خودمان مدتي را در بازار سرمايه بوده و تحصيلات اين حوزه را داريم، بلکه به عنوان دو فردي که احتمالاً در طول روز هم هر کدام از ما با ۲۰-۳۰ نفر از افراد بازار صحبت مي‌کنيم، مي‌دانيم که قابليت پيش بيني دقيق اينکه آن افراد چه رفتاري را نشان مي‌دهند و چه وقت از بازار خارج مي‌شوند، نداريم اما به عنوان سياستگذار به نظر من بايد بنشينيم، ۱۰ سناريو را ببينيم و براي هر يک از اين سناريوها سياست گذاري مناسبي داشته باشيم که هر لحظه که بتوانيم نشانه‌هايي را ببينيم از اينکه ببينيم چه رفتاري را نشان مي‌دهند، بتوانيم سياستگذاري جدي خوبي داشته باشيم.

من فکر مي‌کنم هم دولت و هم سازمان بورس اوراق بهادار در اين سرعت ورود نقدينگي به بازار سرمايه کمي جا مانده‌اند، شايد اگر عرضه‌ها به موقع انجام مي‌شد و سقف‌هاي صندوق‌ها به موقع باز مي‌شد. ما صندوق‌هايي داريم که ۴-۳ ماه منتظر مجوز افزايش سقف بودند، همين الان ما مشکل اين را داريم که سرمايه گذاري فردي در بازار سرمايه راحت تر است يعني بر اساس قواعد نگاه کنيد ترجيح آدم‌ها به سرمايه گذاري‌هاي فردي است، نتوانسته‌ايم کارمزدهاي سبدگردان ها را درست کنيم، به آنها استيشن‌هاي معاملاتي دهيم، سقف صندوق‌ها به موقع افزايش پيدا نکرد، اعتبارات به سرمايه گذاران فردي راحت تر اختصاص پيدا مي‌کند تا به سبدها و صندوق‌ها

به ويژه دقت کنيد با افراد زيادي مواجه هستيم که من با آنها برخورد کرده‌ام، همين هفته گذشته در جمع تعدادي افراد بودم که طبقه خيلي خاصي هستند، طبقه هنرمند فرهيخته ما، همه آنها در بازار بودند و يک روز بازار ۵ درصد نخورده بود، هفته پيش اگر يادتان باشد، هر روز همه بازار ۵ درصد خورد غير از چهارشنبه که ۲.۲ درصد بود و شاکي بودند که چرا امروز بازار ۵ درصد بالا نرفته، انتظار داشتند روزي ۵ درصد بالا برود يعني ممکن است منفي هم نشود، شاکي شوند اصلاً متوجه نيستند اگر قرار باشد بازار روزي دو درصد بالا برود آخر سال بازار بايد هزار درصد رشد کرده باشد، يعني متوجه اين ماجرا نيستند.

بازاري که از اول فروردين پارسال تا امروز ۵۰۰ درصد رشد کرده، اين بازار جا را براي سرمايه گذاري‌هاي بلندمدت در ساير کسب و کارها هم تنگ مي‌کند.بنابراين به نظر مي‌رسد اين افراد رفتارهاي هيجاني دارند و سياستگذار بايد مناسب با اين ورود بتواند. همين الان هفته هاست که مانده مي‌توانست از زمان کاهش احتمالي بازار کمک کننده بازار باشد، هنوز بسياري از صندوق‌هاي ما نتوانسته‌اند مجوز سقف خودشان را بگيرند. به نظر مي‌رسد تعداد سبدگردان ها و کارگزاران و نهادهاي مالي مي‌توانست در اين فاصله افزايش معقول خوبي پيدا کند و عرضه‌ها هم مي‌توانست بسيار زودتر از اين انجام شود، حتي مي‌توانست در قالب اي تي اف نباشد، خرد خرد سهام را بدهند، ولي به نظر مي‌رسد دولت از دست ندادن صندلي‌هاي مديريتي برايشان پر اهميت بود، بنابراين اين عرضه‌ها به تعويق افتاد، افزايش سرمايه‌ها همچنان بسياري از شرکت‌ها مانده‌اند و اثرات بلندمدت آن در اقتصاد هم بسيار زياد است.

ببينيد بازاري که از اول فروردين پارسال تا امروز ۵۰۰ درصد رشد کرده، اين بازار جا را براي سرمايه گذاري‌هاي بلندمدت در ساير کسب و کارها هم تنگ مي‌کند، من افرادي را در حوزه صنعت مي‌شناسم که کارهاي واردات ماشين آلاتشان را در اين وضعيت بدبختي، تنگناها و گرفتن ارز انجام داده‌اند، به او مي گويم چرا طرح افزايش سرمايه ات را انجام نداده‌اي؟ مي‌گويد ولش کن پولم را در بورس گذاشته‌ام، سه برابر شده است. اين فرد کار توليدي اش را انجام نمي‌دهد، يعني وقتي سودها غير معقول مي‌شوند اساساً افراد از هر سرمايه گذاري خارج مي‌شوند.

به اين نکته دقت کنيد بسياري از افرادي که فکر مي‌کنند بازار گران است، در حال حاضر در بازار سه دسته افراد هستند، افرادي که فکر مي‌کنند بازار گران است، افرادي که فکر مي‌کنند بازار زياد گران نيست و بايد همين حدودها باشد، افرادي که فکر مي‌کنند بازار اصلاً گران نيست و از اين بيشتر مي‌تواند رشد کند، هر سه دسته هستند، به نظرم خوب است صداي هر سه دسته شنيده شود.

 

مي‌خواهم بگويم در دسته افرادي که مي‌گويند بازار خيلي گران است، پولشان را از بازار خارج نمي‌کنند، مي‌دانيد چرا؟ چون او از اول فروردين مي‌گفت بازار گران است، اگر آن زمان پولش را خارج کرده بود، ۱۲۰ درصد را تا حالا از دست داده بود، مي‌گويد حالا چهار روز ديگر با بازار مي‌ايستم، موقعي که خواست بريزد، ۲۰ درصد زير اين مي‌ريزد، من اگر بازار امروز ۳۰ درصد بريزد، هنوز از يکم فروردين جلوتر هستم، بنابراين جرأت نمي‌کند پولش را از بازارخارج کند، حقوقي ما جرأت نمي‌کند سهمي را که مي‌داند گران است، بفروشد براي اينکه مي‌گويد اگر من اين سهم را ۲۰۰ ميليارد تومان بفروشم، اين سهم ممکن است يه ماه ديگر ۴۰۰ ميليارد تومان شود و بايد جواب هيئت مديره، بازرسي، دادگاه و غيره را بدهم. با اينکه مي دانم ۲۰۰ تا هم نمي‌ارزد، ۱۰۰ تا مي‌ارزد، ولي جرأت نمي‌کنم ۲۰۰ تا بفروشم و اين افراد دير به فروش هم مي‌پيوندند، وقتي بازار عددهاي غيرمعقول را نشان مي‌دهد، تمام رفتارها، رفتارهايي مي‌شود که خودش را با آن رفتارهاي عجيب و غريب تطبيق مي‌دهند؛ يعني لزوماً نمي‌شود روي کاغذ حساب کند بگويد پي‌اي زياد شده پس از بازار بيرون بروم.

*به هر حال بورس درياي عميقي است که هر چقدر راجع به آن صحبت کنيم، فضا دارد. آقاي اسلامي خيلي کوتاه جواب دادند با توجه به جايگاهي که در شوراي عالي بورس داريد، واقعاً آيا در شوراي عالي بورس دارد اين موضوعات بررسي مي‌شود که ما سناريوها را براي يک زماني بايد تعديل کنيم، حالا ممکن است الان نباشد، آخر سال ۹۹ و اول سال ۱۴۰۰ شوراي عالي بورس چه موضعي را گرفته است؟

اسلامي بيدگلي: توضيحي بدهم راجع به اينکه چه اتفاقي در شورا افتاده، ولي يک نکته‌اي را قبل از آن بگويم، بسياري از مردم، رسانه‌ها، مطبوعات و کارشناسان چيزهايي را از شورا مي‌خواهند که در وظايف سازمان بورس و اوراق بهادار و شرکت بورس است، حتي موضوع نوسان قيمت يا حجم مبنا در وظايف سازمان بورس است. اتفاقاً من به عنوان يکي از اعضاي شورا معتقد نيستم که ما در وظايف آنها دخالت کنيم، به دو دليل، يکي اينکه شوراي بورس و اوراق بهادار اولاً زماني که من وارد شدم سه ماه و نيم، چهار ماه بود جلسه تشکيل نشده بود، بعد از آن هم ظاهراً عادت شده هر يک ماه يک بار جلسه تشکيل شود.

از يک دوره‌اي از حوادث آبان ماه به بعد ما هر دو هفته يک بار جلسه تشکيل مي‌داديم، الان داريم هر هفته جلسه تشکيل مي‌دهيم، ولي به هر حال داريم هفته‌اي يک بار دور هم جمع مي‌شويم، بخش بزرگي از اعضاي شورا مثل نماينده محترم دادستان، نماينده وزير صنعت اينها افرادي هستند که صبح تا شب در بازار نيستند، همان هفته‌اي يک بار که مي آيند اتفاقاً مشارکت خوبي هم دارند، ولي همان هفته‌اي يک بار و دو هفته يک بار که مي آيند، بعضي وظايف وقتي از سازمان بورس مي‌گيريم که پنج عضو هيئت مديره‌اي دارد که الان ۸ صبح شنبه نشسته‌اند و چهارشنبه‌ها برخي وقت‌ها ۱۰ شب هم در دفترشان هستند، داريم فرآيند تصميم گيري را کُند مي‌کنيم، دوم اينکه وقتي اختيارات يک نظام را از او مي‌گيريم، مسئوليت پذيري را هم از او مي‌گيريم، يعني اگر من بدانم تصميمي که مي‌گيرم بار مثبت و منفي اش را بايد خودم تحمل کنم با دقت بيشتري آن تصميم را مي‌گيرم تا اينکه فکر کنم يک خورده شورا تصميم مي‌گيرد، من چه کار کنم، بنابراين اساساً بايد آن وقتي وظايف به آنها تفويض شده، بتوانند آن وظايف را انجام دهند.

به نظر من بهتر از شورا هم مي‌توانند تصميم بگيرند، حتي اگر تصميم اشتباه بگيرند آنها سريع‌تر از ما مي‌توانند برگردند، يعني شنبه تصميمشان را مي‌گيرند، دوشنبه مي‌نشينند دور هم مي‌گويند اشتباه کرديم، ديروز و پريروز بازار را نگاه کنيد، ولي اگر ما الان تصميم اشتباه بگيريم، دو هفته بعد بايد به آن فکر کنيم آيا تصميم ما درست بوده يا تصميم اشتباه بوده است و اين به بازار آسيب مي‌زند.

بايد برخي از اختيارات را بدهيم، اساساً ابزارهاي سياست گذاري سازمان بورس و اوراق بهادار کم است و قانونگذار به ويژه الان که مي‌خواهند در قوانين بازار سرمايه اصلاحاتي انجام دهند، بايد ابزارهاي سياستگذاري بدهد، حتي در برخي از کشورها تا حدي ابزارهاي مالياتي هم مي‌دهند، در برخي از کشورها مثل آمريکا مي‌گويند حالا که بازار اينقدر هيجاني دارد رفتار مي‌کند، من ماليات معاملاتي که کوتاه مدت است را افزايش مي‌دهم.

سازمان بورس و اوراق بهادار ما چنين اختياراتي ندارد، اختياراتش کم است، بنابراين