تاریخ انتشار : 1399/06/03
فرناز سيفي- کارشناس ارشد تحليل کارگزاري بانک مسکن
دنياي اقتصاد: صنعت بانکداري در بورس ايران از جمله صنايع مورد توجه براي سهامداران جهت سهامداري و سرمايهگذاري است و چندين دليل سبب استقبال سهامداران از اين صنعت شده است. افزايش سرمايه از محل تجديد ارزيابي داراييها، صندوق دولتي ETF با نام دارايکم که عرضه کننده سهام بانکي بود، فروش سرمايهگذاريهاي مربوط به املاک و ساختمان، واگذاري سهام بورسي که ماهيت بانکي ندارند و همچنين خبري که به تازگي منتشر شد مبني بر فراهم شدن شرايط واگذاري و فروش املاک و مستغلات از طريق بورس کالا از جمله موارد قابل توجه براي رشد اين صنعت بوده است. علاوهبر اين بانکها در ايران تاثيرپذيري بسيار محدودي از نوسانات بازار جهاني و تغيير قيمتها دارند که بر مزاياي سرمايهگذاري در آنها ميافزايد و در مجموع نسبت ريسک به بازدهي مناسبي براي سرمايهگذاران ايجاد ميکنند. در ميان ۳۹ گروه صنعت حاضر در بورس اوراق بهادار، صنعت بانکداري با ارزش بازاري ۵۹۰ هزار ميليارد تومان پنجمين گروه بزرگ بازار محسوب شده و ۷/ ۶ درصد از ارزش کل بازار را در اختيار دارد. در حال حاضر هشت بانک از ۱۷ بانک بورسي و فرابورسي در بازار اول بورس فعاليت ميکنند.
در مقايسه عملکرد معاملاتي و بازدهي صنعت بانکداري با بورس و فرابورس؛ در بازههاي زماني ۳ و ۵ ساله شاهد عقب ماندن اين صنعت از بورس و فرابورس هستيم. بهطوريکه در بازه ۵ ساله بازدهي صنعت بانکداري در حدود نيمي از بازدهي بورس و فرابورس و در بازه ۳ ساله اين فاصله کمتر شده است و نسبت بازدهي صنعت بانکداري به بورس و فرابورس در حدود سه چهارم است. اما در بازه يکساله بازدهي صنعت بانکداري از بورس و فرابورس فراتر رفته است و به ترتيب ۷۶۱درصد و ۶۷۶درصد است. در بازه ۶ ماهه نيز به همين صورت صنعت بانکداري بازدهي بيشتري را کسب کرده است اما در بازه يک تا سه ماهه مشاهده ميشود که تحقق بازدهي در صنعت بانکداري و بورس و فرابورس نزديک به هم هستند. به نظر ميرسد که اين صنعت همچنان پتانسيل لازم را براي رشد بازار داشته باشد.
در مقايسه نسبتهاي مالي مهم، نسبت P/ E (ttm) صنعت بانکداري و بورس و فرابورس به ترتيب 27/ 60 و 51/ 37 هستند که اين نسبت در صنعت بانکداري بالاتر است که دليل عمده آن مربوط به عملکرد بانکهاست که در نهايت خود را در قالب سودهاي ناچيز و کم يا زيان نشان داده است؛ البته با توجه به برنامهريزيهايي از جمله فروش و واگذاري سهام شرکتهايي که فعاليت بانکداري ندارند و همچنين فروش ساختمانهايي که بانکها در آن سرمايهگذاري کردهاند که در حال حاضر نيز بستر آن از طريق بورس کالا فراهم شده است؛ ميتواند براي اين نسبتها کمککننده باشند. همچنين اثر خود را بر نسبت کفايت سرمايه که از جمله مهمترين نسبت در صنعت بانکداري است؛ ميگذارد. نمادهاي وبملت، وپاسار، وتجارت، وپارس و وبصادر، به لحاظ ارزش بازار به ترتيب 5 نماد اول در اين صنعت هستند که اخيرا يا به عبارت ديگر از ابتداي سال 1399 نيز مورد توجه بيشتري نسبت به سايرين قرار داشتند و بازدهيهاي قابلتوجهي را محقق کردهاند. وبملت با ارزش بازاري 135 هزار ميليارد تومان بزرگترين نماد در اين صنعت محسوب ميشود. در ادامه، وپاسار و وتجارت هر دو با ارزش بازاري حدود 91 تا 92 هزار ميليارد تومان در جايگاه دوم و سوم بزرگترين نمادهاي اين گروه قرار گرفتهاند. در ۵ نماد دوم، دي، وآيند، وگردش، وسينا و ونوين هستند که اين نمادها نيز همچون دسته اول تقاضاي بسياري در بازار داشته و همچنين بازدهيهاي قابل ملاحظهاي را نصيب سهامداران کردهاند. در دسته سوم وخاور، سامان، وملل و وشهر با وجود اينکه همچون دو دسته مذکور شاهد رشدهاي قابل توجهي بودهايم اما بهنظر ميرسد اين پتانسيل براي ادامه روال صعودي همچنان وجود داشته باشد و سهامداران همچنان تقاضاي اين نمادها را ايجاد ميکنند. همچنين گزارشاتي که از سوي بنکر منتشر ميشود در مبناي تصميمگيري سهامداران در صنعت بانکداري دخيل است. همچنين عامل ديگري که براي اين صنعت موثر هستند افزايش سرمايه از محل تجديد ارزيابي داراييهاست بهطوريکه سبب ميشود تا نسبت کفايت سرمايه بانکها اصلاح شود. علاوهبر اين؛ بر اساس قانون اصل 44 در ارتباط با اينکه هيچ سهامداري در بانکها نميتواند مالکيت بيش از 33 درصد داشته باشد؛ افزايش سرمايه از محل سلب حقتقدم در اين برهه زماني از بازار کمک بسزايي به بانکها ميکند؛ از يک طرف قانون مربوط به مالکيت 33 درصد رعايت ميشود و از طرف ديگر نقدينگي خوبي به بانک ورود پيدا ميکند و همچنين نسبت کفايت سرمايه نيز اصلاح ميشود.
بررسي صورتهاي مالي 5 بانک بورسي؛ وملل، وپارس، سامان، دي و وسينا که بيشترين بازدهي سال 1398 را به ثبت رساندهاند نشان ميدهد که تا پايان سالمالي 98، بيشترين دارايي در ميان اين بانکها به بانک پارسيان با حدود 163 هزار ميليارد تومان تعلق داشته است. پس از آن سامان با دارايي 55 هزار ميليارد تومان و اعتباري ملل با حدود 26 هزار ميليارد تومان به ترتيب جايگاه دوم و سوم را بهدست آوردهاند. بانکهاي دي و سينا نيز به ترتيب با 7/ 24 و 2/ 24 هزار ميليارد در ردههاي بعدي قرار گرفتهاند.
بهطورکلي بازدهي گروه بانکي طي سال 1398 چندان چشمگير نبوده است و معدود نمادهايي هستند که رشد قابل توجهي داشتهاند که از جمله آن ميتوان به وملل، وپارس، سامان و دي اشاره کرد. به خصوص در نمادهايي همچون وبملت، وتجارت، وبصادر، وشهر، ونوين و آيند جاماندگي از بازار وجود دارد. اما همين نمادها از ابتداي سال 1399 تا به حال حاضر رشد قابل قبول و قابل ملاحظهاي نسبت به ديگر نمادهاي صنايع ديگر داشتهاند. فعاليتهاي اقتصادي، عملياتي و اقبال سرمايهگذاران و همچنين نفوذ نقدينگيهاي قدرتمند به برخي نمادهاي بانکي نرخ رشد متفاوتي را براي آنها به ثبت رسانده است. در اين ميان بازدهي دي و وگردش در اين چند ماه از سال 1399 واقعا چشمگير است. در بانک دي عواملي همچون افزايش سرمايه از محل تجديد ارزيابي داراييها و همچنين فروش املاک سرمايهگذاري شده و واگذاري سهام از جمله دماوند سبب رشد و تحقق بازدهي 1281 درصدي شده است. بهطورکلي با توجه به عوامل رشدي ذکر شده در صنعت بانکداري و وجود تداوم پتانسيل رشد بهنظر ميرسد اين گروه کماکان شرايط رشد را داشته باشد.