تاریخ انتشار : 1400/03/24
حجم «شبه پول» در اقتصاد ايران در پايان سال ۹۹ به ميزان ۳۶.۲ درصد و حجم پول نيز ۶۱.۷ درصد رشد کرد و اين ميزان در پايان سال ۹۸ به ترتيب ۲۸ و ۴۹.۸ درصد بود.
به گزارش ايبِنا، شايد امروزه درباره مفاهيم پولي و بانکي اصطلاحات زيادي را شنيده باشيم. اسکناس، کارت اعتباري، سکه و طلا، ارز، اوراق قرضه، سهام، ارز ديجيتال و نظاير آن که در علم اقتصاد اسامي مختلفي دارند. يکي از اسامي که در بر گيرنده بسياري از اين سرمايههاي مالي است، «شبه پول» است. اما شبه پول دقيقا چيست و شامل کدام موارد ميشود؟
در سه سده گذشته مفهوم پذيرفته شده پول در ميان عامه از محدوده سکه هاي طلا و نقره فراتر رفته و اسکناسها و حسابهاي سپردهاي را که با صدور چک قابل انتقال هستند، را نيز در بر گرفته است.
تا مدتي پيش اغلب اقتصاددانها پول را به همين دايره محدود ميکردند در حالي که در حال حاضر چنين اتفاق نظري وجود ندارد. از همين رو ارائه تعريف درخوري براي پول در شرايط فعلي محل بحث است.
از قرن هجدهم ميلادي اقتصاددان شروع به تلقي مقدار پول در چرخه به عنوان يکي از مهمترين متغيرهاي اقتصادي کردند. با اختصاصي تر شدن مسئله در قرون نوزدهم و بيستم، عرضه پول به جهت ايجاد سهولت در مبادلات و امکان نقدشوندگي در داراييها نيز وارد مبحث اين متغيرها شد.
بنابراين، نقدينگي يکي از متغيرهاي کليدي در اقتصاد است که از دو بخش اصلي پول و شبه پول تشکيل شده است.
شبهپول اصطلاحي است که تحليل گران اقتصادي جهت درک و اندازهگيري نقدشوندگي داراييهاي مالي به کار مي گيرند. شبه پول به داراييهايي که نقد نيستند ولي قابليت نقدشوندگي بالايي دارند، گفته ميشود. مثلا حسابهاي پسانداز، صندوقهاي سرمايهگذاري بازار پول، سپرده مدتدار، ارزهاي خارجي و يا اوراق قرضه دولتي از انواع شبه پول به شمار ميروند. ويژگي اين داراييها اين است که براي تبديل آنها به پول نقد، نياز به اتلاف زمان نيست و اين امر به سرعت و به آساني قابل انجام است.
نقش شبه پول در اقتصاد
بدين ترتيب، شبه پول نوعي از سپردههاي مدتدار است. از جمله مثالهاي شبه پول ميتوان به اوراق قرضه، سپردههاي بلندمدت، اسناد خزانه يا هرگونه اوراقي که نقد شدن آن به صرف زمان نيازمند است، اشاره کرد.
از اين رو، شبه پول ميتواند ابزاري موثري براي کنترل تورم باشد. به اين ترتيب که دولت ميتواند در زماني که نياز است تورم در جامعه را به وسيله آن کنترل کند، سياستهاي جالب را به کار گرفته و کاري کنند که تقاضا کاهش پيدا کند. دولت مي تواند با افزايش نرخ سود بانکي افراد را براي تبديل پول به شبه پول و افزايش سپرده گذاري در بانکها ترغيب کند.
از سوي ديگر، زماني که نياز باشد تقاضا در جامعه بيشتر شود و رونق اقتصادي را بهبود بخشند، ميتوانند نرخ سودهاي بانکي را کاهش دهند تا افراد از سپرده گذاري منصرف شده و با آزاد کردن موجودي حسابهاي خود موجب افزايش پول در بازار شوند و اين باعث رونق بازار و افزايش تقاضا ميشود.
حتي در برخي از کشورها دولتمردان به منظور افزايش تقاضا و آزادسازي شبه پولها، براي سپرده گذاري در بانکها، کارمزد و ماليات معين ميکنند. به اين ترتيب مردم علاقهي کمتري به سپرده گذاري در بانک از خود نشان ميدهند و مبلغ زيادي از پولهاي سپرده گذاري شده توسط سرمايهداران به چرخه اقتصادي کشورشان باز ميگردد.
در شرايط مختلف ميتوان با استفاده از شبه پول تورم را در جامعه کنترل کرد و اين تاثيري است که شبه پول بر اقتصاد يک کشور ميگذارد. يعني زماني که شما پول خود را به روشهايي نظير روش سپرده گذاري و ... از حالت نقدينگي خارج ميکنيد و قابليت نقدشوندگي آن را محدود ميکنيد، در واقع پولتان را تبديل به شبه پول کردهايد.
اما اين فرايند چگونه است؟ با توجه به آنچه در مورد شبه پول گفته شد، ميتوان دريافت که خاصيت نقدشوندگي بارزترين حدفاصل ميان پول و شبه پول است. يعني پول از خاصيت نقدشوندگي بيشتري برخوردار است. به همين ترتيب، سرعت تزريق پول به اقتصاد يک کشور بيشتر است.
اما شبه پول دارايياي است که در بانک به صورت سپرده نگهداري ميشود. در سمت ديگر سپردهها مدتدار هستند. يعني شما نميتوانيد هر زمان که اراده کرديد پول خود را به صورت نقد در اختيار داشته باشيد. به همين ترتيب، براي تزريق شبه پول به اقتصاد بايد اجازه دهيد زمان بگذرد. پس زمان بيشتري براي انجام اين کار نياز است و همين زمان ميتواند به بازار عرضه و تقاضا اجازه دهد که با اتخاذ سياستهاي انبساطي خود را ترميم کند و از تورم کاذب در بازارهاي مختلف جلوگيري کند.
حجم شبه پول در اقتصاد ايران
شبه پول بر اساس آخرين آمار رسمي بانک مرکزي از پايان سال ۹۹، ۱/ ۲۷۸۵۲ هزار ميليارد ريال رسيد که نسبت به مدت مشابه، ۳۶/۲ درصد رشد داشته است. البته اين رشد قابل توجه است اما هنوز سوال اين است که اگر حجم شبه پول در اقتصاد ايران افزايش يافته، پس چرا هنوز کشور با چالش نقدينگي مواجه است؟
پاسخ روشن است؛ در همين بازه زماني حجم نقدينگي نيز افزايش داشته که علاوه بر تحريم و کرونا بايد ريشه آن را در نبود ساختار هدفمند توليد و انگيزه توليد دانست.
در نتيجه در جامعهاي که سود توليد کمتر از نرخ تورم است، سرمايهگذاران انگيزهاي براي ورود به بازار توليد ندارند و از همين رو نقدينگي تشديد شده و به بازارهاي مالي ديگر منتقل ميشود و به صورت ويروسي بازارها را آلوده ميکند. در چنين شرايطي يکي از سياستهاي مالي که بايد در پيش گرفت سرمايهگذاري در شبهپول است که تا حدي بتوان از نقدشوندگي آسان داراييها جلوگيري کرد.